مهندس حمید رمضانی
انسان هَستُمندی[1] دنباله رو است و روش ها و شیوه های دیگر مردم فراهَماد[2] خود را می بینید ، بر می رسد و آنچه را که به باور و اندیشه اش، راه رسیدن به کامیابی است برگزیده و می انجامد . در انجمنی[3] که هنجارها بر سَتَرساها[4] چیره است ، قانون فرمان می راند . در چنین انجمنی خودرویی که از چراغ سرخ خیابان می گذرد ، دادباخته به پرداخت تاوان است و پلیس کاری به آن ندارد که عمه او درگذشته یا آموزستان[5] فرزندش دیر شده یا چون چک بانکی اش برگشت خورده ، باید شتابان به بانک رود و قانون را زیر پا گذارد . راننده تاوان خواهد داد تا همگان بدانند نمی توان هر کاری را روی نهاد[6] ، از چارچوب ها بیرون رفت و برایش بهانه ای چه راستین و چه دروغین یافت . چنین انجمنی به آن فرهنگ در زندگی و کار می انجامد ، که نیاکان ما پیش از آفند تازی ها بدان دست یافته بودند و نمونه آن را امروزه در کشورهای پیشرفته جهان می توانیم دید . برای باز شدن زمینه نمونه هایی دیگر می آوریم.
کارمندی که در جایی کار می کند ، روزانه می بیند که کارمندان دیگر، از زمان کاری خود می زنند ، زودتر می روند و بجای انجام درست و باریک کار می کوشند با لبخند یا پیشکش یا دوستی با دیگر کارکنان و فرنشین[7] خود ، این کم کاری را به همگان بپذیرانند و شوربختانه در این کار کامیاب هم می شوند تا جایی که کسی چندان پروایی به کوتاهی آنان نکرده و آنان را آنچنان که هستند و می کنند می پذیرند . آنگاه که کارمند درستکار در آن هنبازی[8] این روال را می بیند ، با خود می- اندیشد منی که در درازنای روز ده پرونده را بر می رسم با اویی که 3 پرونده را بر می انجامد ، یک اندازه مزد می گیرم و ارزشم با او یکی شمرده می شود . برای چه انرژی خود را در برزن[9] ، کارداشتِ[10] هنبازی کنم . خردمندانه اینست که من نیز چون او روزی 3 پرونده بررسم و کمتر خسته شوم . در این نمونه شاید گاهی ، وجدان بازدار چنین کاری شود با اینهمه اگر آن کارمند باز هم به انجام ده پرونده در روز بازپیماید ، دلسردی و اندوه او را فراخواهد گرفت و همین هم بر روی کارکرد او خواهد هَنایید[11].
نمونه دیگر دانشجویی است که در همه کلاس های استاد باشندگی[12] می یابد و کارهای کلاسی را به خوبی می انجامد . پس از پایان ترم می بیند دانشجویان دیگری که یک سمیره[13] در میان به کلاس می آمدند ، کارهای کلاسی را از بُن نمی انجامیدند و برگه آزمون چندان شایسته ای هم نداشتند ، 14 می گیرند و او که در همه کلاس ها باشنده بوده و کارهای کلاسی را به نیکی انجام داده است ، 17 گرفته است . این نمونه آشکار نشان می دهد که پروا به آموزش و خواسته های استاد ، تنها 3 نمره ارزیده است ! چنین دانشجویی اگر خود ، برای آموختن انگیزه ای نداشته باشد ، خواهد گفت ارزش همه تلاش ها و پیروی های من ، تنها 3 نمره بوده است . چرا من نیز در ترم های آینده به کارهای خود نپردازم و بیهوده زمان خود را برای 3 نمره به کار دارم.
از این نمونه ها در زندگی ما ایرانیان بسیار بسیار است و شما خواننده ارجمند هم در ویر[14] خود ، نمونه هایی توانید یافت . در انجمنی که قربانت روم ، ببخشید ، سفارش عمه و خاله ، کنون این بار را بگذرید و بهانه های راستین یا دروغین جای خود را به هنجار و قانون می دهند ، انگیزه و کوشش برای کامیابی ، جای خود را به بهانه و روی نهاد[15] خواهند داد . در چنین انجمنی هرکس ناخودآگاه می داند که می تواند بسیاری از کارهای واروی هنجارهای فراهمادی[16] را بینجامد و کارش را همچون کسی که هنجار را شِکوهِش[17] کرده است پیش بَرَد . اینجاست که چنین شیوه و رفتار ناهنجاری ، خود به هنجار و فرهنگ چیره انجمن دگر می شود و روی تک تک کارها و رفتارهای مردم خواهد هَنایید[18] . در این شیوه هرکس بجای آنکه بکوشد و خود را وادارد که چارچوب را پذیرفته و برابر آن رفتار کند ، همگان می دانند می توان هرکاری خواستند بینجامند و سپس بازگردند و در پذیرش کاستی انجام کار خود بکوشند .آنگاه که قانون جای خود را به پاره سخنانی[19] همچون :
خوب باید او را دریافت[20] ، خوب او بجز دانشگاه سرکار می رود ، خوب او پدری پاسخوَر[21] است و از چراخ سرخ گذشت تا دانش آموختنِ کودکش به درنگ نیفتد ! ، خوب او هم آدم است و نمی تواند همیشه ده پرونده را بررسد و ...
را گرفت ، همین می شود که روزانه با آن سروکار داریم . چیزی که در کشورهای پیشرفته ای چون آلمان یا ژاپن هرگز و هرگز نمی توان دید و همین پروا به قانون و چیرگیِ آن به سَتَرسا است که آنها را به کشور پیشگام و کامیاب دگر کرده است.
[1] موجودی
[2] اجتماع
[3] جامعه ای
[4] احساسات
[5] مدرسه
[6] توجیه کرد
[7] رئیس
[8] شرکت
[9] محل
[10] صرف
[11] اثر خواهد گذاشت
[12] حضور
[13] خط
[14] ذهن
[15] توجیه
[16] اجتماعی
[17] رعایت
[18] تاثیر خواهد گذاشت
[19] جملاتی
[20] درک کرد
[21] مسئول