فرهنگستان زبان ترکی؟
نوشته : جواد رنجبردرخشیلر
هر ملت یک زبان ملی دارد . بنیاد فرهنگستان زبان ترکی کاری کاملا خطاست و هیچ انسان خردمندی به جنگ هیچ زبانی برنمی خیزد . هر از گاهی سخن از بنیاد فرهنگستان زبان ترکی میرود . این سخن، ایراندوستان را نگران و برخی ایرانستیزان را شادمان میکند و روحیه می بخشد . همین خود نشانه آشکاری از نادرستی آن است اما چرا تاسیس فرهنگستان زبان ترکی کاری کاملا خطاست ؟ پیش از پاسخ به این پرسش باید بگویم که هیچ انسان خردمندی به جنگ هیچ زبانی برنمی خیزد . زبانها دارایی فرهنگی هستند و هر کدام در جای خود مهم و موثر و زیبا هستند . بنابراین متهم کردن منتقدان تاسیس فرهنگستان زبان ترکی به نژادپرستی و فاشیسم و نقض حقوق بشر و مرکزگرایی سخت نخ نما و بیهوده و البته بی اهمیت است . پاسخ به پرسش بالا دو وجه دارد . نخست باید بدانیم فرهنگستان چیست . چرا بشر پس از چند هزار سال که از پیدایش زبان گذشته بود به اندیشه بنیاد فرهنگستان افتاد ؟ چرا در دوره های شکوفایی فرهنگی همچون سده چهارم ه.ق در ایران یا حتی رنسانس در اروپا، فرهنگستانی بنیاد نشد؟
فرهنگستان برخلاف نام و کارکرد و اعضای فرهنگی آن، نهادی سیاسی است . این نهاد سیاسی در دوره اهمیت یافتن ملیت در سده بیستم برای نگهداری از دارایی و ارزشهای فرهنگی و زبان ملی تاسیس شده است. کار فرهنگستانها ، دانشی و ادبی است اما کارکرد آنها سیاسی است و در پیوند با ملیت . پیش فرض تاسیس فرهنگستان این است که ملتی وجود دارد که زبانی دارد و باید بزرگان فرهنگی را گرد آوریم تا از زبان ملی نگهداری کنیم . بنابراین فرهنگستان مقوله ای استراتژیک و در پیوند با منافع ملی است . کارکرد این نهاد شبیه زرادخانه ها با سیلوهای گندم یا دارایی های گیاهی و جانوری است.
استراتژیک شدن فرهنگ ، حاصل افزایش ارتباطات جهانی است . وقتی هالیوود میتواند فرهنگ و ارزشهای آمریکایی صورتبندی شده در زبان انگلیسی را به راحتی در جهان گسترش دهد ، دیگر کشورها و ملتها نیاز به پایداری فرهنگی دارند تا به تدریج در فرهنگ آمریکایی حل نشوند. هالیوود فقط یک نمونه است . دهها نمونه از توان بالای تاثیرگذاری فرهنگی در کشورهای مختلف وجود دارد . هرگز توان نفوذ فرهنگی کشورها یک امر فرهنگی نبوده است؛ نفوذ فرهنگی با قدرت نظامی، قدرت اقتصادی و قدرت سیاسی همراه و معنا میشود . زبان انگلیسی را کشتی های بازرگانی و جنگی بریتانیا ، کالاهایی که از انگلیس صادر میشد و کشیش های مسیحی با هم جهانی کردند.
اینترنت اهمیت استراتژیک فرهنگ را بالاتر بود ، چنان که هر کشوری بدون پایداری جدی در برابر فرهنگهای چیره به آسانی از میان میرود. فرهنگستان در محافظت استراتژیک از فرهنگ ملی و مهمترین ساختار آن، یعنی زبان است.
هر ملت ، یک زبان ملی دارد . امیدوارم نادانی افرادی که سوئیسی ها را یک ملت میدانند با چهار زبان به یاد نیاورید . در ایران ، آمریکا ، فرانسه، چین ، انگلیس وکشورهایی همسان که ملیت محقق شده است ، زبان ملی هم وجود دارد و جز آن نمیتوان متصور بود.
ملت بدون زبان ملی اساسًا وجود خارجی و راستین ندارد . تاریخ و فرهنگ هر ملت در زبان او صورت راستین و فهم پذیر می یابد . زبان ملی از راه فرهنگ به امر قدرت ملی پیوند میخورد . به عبارت دیگر، سستی یا نبودن زبان ملی به سستی قدرت ملی میانجامد.
با این مقدمه ها میتوان پرسید که در میان ملت ایران با زبان ملی پارسی تاسیس نهاد سیاسی فرهنگستان برای زبان ترکی که یکی از زبانهای محلی است ، چه معنایی می تواند داشته باشد ؟ جز کمک به فرآیند ملتسازی ترکی ؟ افزون بر آن آیا برای زبانهای دیگر هم فرهنگستان ساخته خواهد شد؟
مبنای خِردی و تاریخی و سیاسی برای تاسیس فرهنگستان زبان ترکی وجود ندارد . آنچه درباره خویشکاری این نهاد گفته میشود همه بی اعتبار و از سرنادانی یا غرض ورزی است . فعالیت فرهنگی به زبان ترکی که هماکنون در سینما ، تئاتر ، تلویزیون ، روزنامه ها و نشست های شعر و ادب وجود دارد و گاه فراتر از حوزه فرهنگ به سیاست هم تسری می یابد ، نیازی به فرهنگستان ندارد و میتواند به شکل فرهنگی پیش رود.
چرا تاسیس کنندگان فرهنگستان به کارهای فرهنگی به زبان ترکی یاری نمی رسانند ؟ مگر حیدربابا ، سهندیه یا مرحوم استاد شهریار که هر کدام شاهکاری در سطح ادبیات جهان است در فرهنگستان سروده شده است؟ پرسش بنیادی تر این است که فرهنگستان زبان و ادب پارسی با همه کارکردهای مثبت در واژه گزینی کدام اثر بزرگ ادبی را در ۱۰۰ سال گذشته آفریده است ؟ اساسًا کار فرهنگستان آفرینش آثار ادبی نیست.
وجه دوم پاسخ این است که زبان موجودی زنده است . زبانها دانسته نیست کی و چگونه کشف شده اند اما مشخص است که هر زبان حاصل شناخت و طبقه بندی مردمانی در جهان است . در درازنای تاریخ ، زبانها زندگی طبیعی خود را کرده اند . بر این اساس میتوان استفاده از زبان فارسی در دربار شاهان ترکنژاد را فهمید یا زبان پارسی شاهنامه فردوسی را با زبان عربی آثار ابوریحان بیرونی یا ابن سینا را یا زبان عربی تفسیر الميزان مرحوم عالمه طباطبایی را . زبان ها را نه میتوان کشت و نه میتوان به ضرب و زور تقویت کرد . هر زبانی جایگاه خود را در تاریخ یافته و نقش منحصر به تکی دارد . نه شاهنامه فردوسی به اجبار حاکمی سروده شده و نه حاکمی توانسته در هزار سال گذشته آن را سرکوب و بازداشته و نابود کند . زبان به زندگی خود بازمی پیماید و بسته به توان فرهنگی و نیروی اندیشه آثاری می آفریند . کمیت و کیفیت آثار آفریده شده در هر زبان هم ، امری طبیعی است و به زور نمیتوان زبانی را برکشید یا نابود کرد.
نکته پایانی: امر موثر بیرون از چارچوبهای فرهنگی و دانشی در چنین پیشنهادهایی کارکرد نهادهای به اصطلاح فرهنگی است . پیشنهاد بنیاد فرهنگستان زبان ترکی و پیشنهادهای مشابه از نهادهای فرهنگی برمی خیزد، بی تردید باید درباره کارکرد نهادهای فرهنگی اندیشید . نهاد فرهنگی نسبتًا نو است و به طور طبیعی کارکرد فرهنگی دارد . نخستین پایه نهادهای فرهنگی آزادی است . با فشار و تحدید و سانسور نمیتوان نهاد فرهنگی را شکوفا کرد . نهاد فرهنگی آزاد مبتنی بر فهم استراتژیک
از فرهنگ معنا دارد . نخستین پرسش درباره یک نهاد فرهنگی این است که چه هدف بنیادین ملی در آن محقق خواهد شد ؟ نهاد فرهنگی را بازی تلقی کردن با آن را برای جذب و صرف بودجه با به کار گماردن افراد آشنای بیکار نمیسازند . اگر بسازند نتیجه همین است که می بینید . بسیاری از نهادهای فرهنگی ما به اندازه قهوه خانه های سنتی گذشته کارکرد فرهنگی ندارند . در قهوه خانه اجتماع آزاد انسانی ، نقالی ، نقاشی قهوه خانه ای مبتنی بر آیین نامه ای نانوشته در کنار هم به یک نهاد معنا می بخشید . امروز نهادهای فرهنگی از بستر فرهنگی که آزادی و خردورزی دو پایه مهم آن است گاه دور میشوند و به ادارات دولتی با شرح وظایفی رفع تکلیف کننده دگردیس میشوند . به نگر میرسد در طراحی نهادهای فرهنگی تخصص و دلبستگی و پیشینه فرهنگی فدای اعتماد به برخی افراد خاص میشود . بنابراین آنچه از این نهادها بیرون می شود در مثلث فهم استراتژیک ، آزادی و خردورزی نمی گنجد . مثالهای فراوانی در ذهن دارم که در همه آنها نهاد فرهنگی به ضد خود تبدیل شده است.
به نگر میرسد برای بهبود اوضاع نخست باید باریک تر و ژرف تر بیندیشیم و دوم نهادها را مطابق با سرشت هستی شناختی آنها سامان دهیم، بار کج به منزل نمی رسد.