اویغورها که هستند؟
تاریخ اویغور به بیش از ۴۰۰۰ سال پیش ، به دو قوم کشاورز و شکارچی، و سپس به سغدیان ایرانی در زمان هخامنشیان و اشکانیان بر میگردد، زمانیکه این میانبند بخشی از شاهنشاهی ایران بود . سغدی یکی از زبانهای ایرانی بود و از آنجا که سغدیان بر سر راه جاده ابریشم اسکان داشتند ، زبان ، فرهنگ ، آداب و مهارتشان در مدیریت به چابکی همراه با بازرگانانیکه از چین و هند برای بازرگانی از این جاده گذر میکردند، گسترش یافت . سغدیان همراه با سُکاهای ایرانی که آندون به آن ها پیوستند ، نگار مهمی در گسترش فرهنگ و تمدن ایران باستان داشتند.
با فروپاشی زنجیره ساسانی و دست درازی اعراب به ایران ، ترکیب نژادی و فرهنگی میانبند سغدنشین که اکنون به نام شین جیانگ شناخته میشود، دگرش چندانی نکرد و زبان سغدی ایرانی همچنان برتری خود را نگه داشت.
سعد ابن وقاص ، یکی از فرماندهان سپاه اسلام که تا درون قلمرو چین پیش رفت ، تنها پنجاه سال پس از مرگ پیامبر اسلام ، آیین خود را در این میانبند مستقر کرد و با اسکان اعراب در این میانبند کوشید چهره نژادی آن را نیز دگر کند ، اما کوچ گسترده ایرانیانی که از هجوم اعراب به این میانبند گریختند ، ترکیب نژادی آن را همچنان ایرانی/ سغدی نگهداشت .
در گذر سالها این اقوام در عرصههای سیاسی و فراهمادی چین پیشرفتی چشمگیری کردند و خانات محلی خودشان را تشکیل دادند . از اسلام گذشته ، بسیاری از آداب و رسوم و باورهای ترکهای آن میانبند همچنان ایرانی ماند ، از جمله آیین نوروز که مانند قرقیزها ، ازبکها، قزاقها و تاتارهای چین ، امروز در میان اویغورها هم جشن گرفته میشود. زبان اویغور هنوز آکنده از واژگان پارسی است.
اویغورها در رویارویی با لشکر سترگ چنگیز خان در سالهای ۱۲۰۶ تا ۱۲۲۷ داوطلبانه سپر انداختند . پس از چنگیز ، قوبیلای قاآن بر این میانبند چیرگی یافت . اویغورها به شُوند فرهنگ برترشان در دربار مغول به جایگاه بلندی رسیدند و در جنگهای آنان برای چیرگی بر آسیای میانه نگار کرامندی ایفا کردند.
اما بنا به اسناد تاریخی، گروههای چشمگیری از مغولها با سرنگونی خاقان مغولستان در سالهای پس از ۸۴۰ تذسایی به اویغورستان کوچیدند و در میان ساکنان میانبند به ویژه از نگر نژادی حل شدند.
چین در سده هجدهم ترسایی مغولستان را گرفت و اویغورستان را شین جیانگ نامید . گفته میشود در این آفند بیش از یک میلیون تن کشته شدند و آنچه از آنان به جا مانده بود ، در بازارهای فروش برده دادو ستد شدند. دشمنی میان چین و اویغورها از آنجا دامن زده شد و تا امروز بازپایید.
خیزش سال ۱۸۶۴ اویغورها بر زنجیره چینگ ، آنها را از اویغورستان که نامش را کاشغریه گذاشه بودند ، بیرون راند . پادشاهی جداسرکاشغریه یا «یِدی شهر» ( هفت شهر) به رهبری یعقوب بیگ ، از سوی امپراتوری عثمانی ، روسیه و بریتانیا به رسمیت شناخته شد . اما ستیزها به این جا پایان نیافت.
در جنبشی که یکی از ریشههای همروزگار درگیریهای امروز بر اویغورهاست ، یعقوب بیگ بر مسلمانان چین که مسلمان حنفی کاشغریه آنها را شافعی میخواندند اعلام جهاد کرد . چین در این نبرد به سختی شکست خورد.
اما همانند خاورمیانه پس از جنگ جهانی یکم ، نیروهای جهان آن روز، بریتانیا و روسیه ، در بازپی آنچه در تاریخ به نام «بازی بزرگ» شناخته می شود ، همه میانبند آسیای میانه را بدون پروا به ترکیب قومی ، فرهنگی و سنتی آن به کشورهایی از جمله افغانستان ، ازبکستان، تاجیکستان و... بخش کردند . همچشمی سخت و بیشتر خونین میان روسیه و بریتانیا بر سر کنترل آسیای میانه که اصطلاحا «بازی بزرگ» خوانده میشود ، از میانه سده نوزدهم آغاز شد و تا آغاز سده بیستم بازپایید.
آماژ بریتانیا نگهداشت بزرگترین مستعمرهاش ، هند بود . برخی تاریخدانان باورمندند این همچشمی ها هرگز پایان نیافته و نمونه آن آفند سپاهی شوروی به افغانستان در دهه ۱۹۸۰ است.
اویغورها ، دوبار در سالهای ۱۹۳۳ و ۱۹۴۴ با کمک استالین کامیاب شدند جداسری از دست رفته خود را بازپس بگیرند و خود را «جمهوری یکم ترکستان خاوری» بنامند . اما چین ، با به کارگیری عِرق مذهبی مسلمانان خودش که آنها هم اویغورها را کافر تلقی میکردند ، جداسری جمهوری ترکستان خاوری را در هم کوبید.
دومین جمهوری جداسر ترکستان خاوری هم به همین سرنوشت دچار شد ، با این واگردانی که این بار میان انجمن اویغور که بخشی طرفدار شوروی و بخشی هوادار ترکیه بودند ، اختلاف افتاد و در این اختلافات، این چین بود که کنترل میانبند اویغورنشین را در دست گرفت و از سال ۱۹۴۹ با مشت آهنین بر آن فرمان رانده است.