آرامگاه شاه عباس بزرگ
حسن نراقی
یغما سال بیست و پنجم خرداد 1351 شماره 3 (پیاپی )285
در شماره بهمنماه 1350 مجله یغما مقاله تاریخی سودمندی زیر با نام «شاه عباس بزرگ چگونه در گذشت» دیده شد که برداشت بلند آن خوانندگان را امیدوار مینمود که در پایان مقاله از تحقیقات دقیق و استادانه نویسنده درباره مدفن و آرامگاه حقیقی شاه عباس بزرگ بهرهمند گردند تا شک و تردیدی را که بر اثر شایعات بیاصل و اساسی پدید آمده بر طرف سازد و لیکن نویسنده دانشمند بدون هیچگونه توضیح و اظهار عقیدهای رشته سخن را رها فرمودهاند و مطلب ناقص و نا تمام مانده است.
نظر باهمیت شناسائی مدفن شاه عباس بزرگ چون نگارنده از دیر باز در این باره تحقیقاتی دقیق کردهام بطور اختصار به بیان مطلب میپردازد . جهت آشنائی اذهان باینکه مدفن و قبر اول و آخر شاه عباس بزرگ همانا قبریست که با سنگ سماق سیاه مکعب مستطیلی در بقعه حبیب بن موسی واقع در کوی پشت مشهد کاشان مشخص بوده و میباشد ، نخست باید این نکته را در نظر داشت که آنزمان شهر کاشان در اذهان عامه بخصوص نزد شاه عباس بزرگ و دیگر پادشاهان صفویه یکی از سه شهر مقدس شیعه (قم،کاشان و اردبیل) بشمار میرفت و بگفته علامه دهخدا در شرح احوال شاه اسماعیل اول «کاشان که حسن حسین شیعیان بوده شاه اسماعیل را باو جد و سرور بیپایان پذیرائی کرد.».
شوالیه شاردن فرانسوی(در ص 75 ج 3 سیاحتنامه شاردن)پس از بیان شرحی از اهمیت بنا و ساختمان و زرق و برق آرامگاه شاه عباس دوم و شاه صفی در قم و وسائل مفصل تشریفاتی و ذکر ارقام گزاف هزینههای آنها آنگاه از نظر شایعات و صحنه سازیهای افواهی بعنوان حمل چند جنازه به نقاط مختلف حتی درباره مدفن شاه عباس دوم و شاه صفی نیز که در قم میباشد اظهار تردید مینماید . با اینحال در گفتار دیگری به نام(مراسم دفن و کفن پادشاهان صفویه)در ص 128 ج 9 سیاحتنامه شاردن چنین گوید:
«ایرانیان برای تدفین پادشاهان خود شهر قم و کاشان و مشهد و اردبیل را بر سایرین ترجیح میدهند . در این چهار شهر شهدا و اشخاص نامی و مقدس مذهب اسلام سابقا زندگی کرده و حال مدفونند و از قراریکه میگویند قم و کاشان از طرف قدرت کامله باریتعالی برای مؤمنینی که معاندین قرون اولیه اسلام بیرحمانه تعاقب میکردهاند ملجاء و مأمن معین شده و ائمه برای رستن از زجر و خصومت کفار بدانجا پناه میبردهاند و اکنون بعضی در آنجا مدفونند و بدین سبب این دو مکان را مقدس میدانند و در نوشتهها دار الموحدین و دار المؤمنین میخوانند».
انگلبرت کمپفر جهانگرد آلمانی نیز در کتاب خود بنام (در دربار شاهنشاه ایران ص 129) درباره بقاع و مقابر چنین گوید:
«مراد از بقاع متبرکه هم مساجد است هم مقابری که امام زادگان،شیوخ،مقدسین صاحب کرامت،علمای مشهور و یا پادشاهان در آن دفن شدهاند.و مشهورترین بقاع عبارتند از بقاع مشهد،قم،کاشان و اردبیل».
همین نویسنده جای دیگر(در ص 124)گوید:«اغلب قبور مقدسین در دهات یا نواحی دور افتاده قرار گرفته است . فقط شهر کاشان از این قاعده مستثنی است که در داخل خود قبور بسیاری از مقدسین را جای داده و بهمین مناسبت لقب دار المؤمنین گرفته است.«.
ایرانشناس نامدار آندره گدار فرانسوی در نتیجه بررسیهای همه جانبه خود (در برگ 106 جزو یکم پوشینه دوم نشریه فرانسوی آثار ایران) مینویسد: «در سال 1038 هـ ق که شاه عباس بزرگ در فرح آباد مازندران زندگی را بدرود گفت جسدش را برحسب وصیت خود او به کاشان آورده در مزار حبیب بن موسی که از اجداد پادشاهان صفویه میباشد بخاک سپردند.» و همچنین در برگ 106 جزوه یکم پوشینه 3 همان فرازنامه زیر گراور سنگ سماق بزرگ گور شاه عباس بزرگ را که نشان داده مینویسد:
«در سال 1038 هـ ق که شاه عباس بزرگ در فرح آباد مازندران زندگی را بدرود گفت برحسب دستور و وصیت خود او جسدش را به کاشان برده در مزار حبیب بن موسی که از دودمان نیاکان زنجیره صفویه میباشد او را بخاک سپردند».
شُوند واضح بر صحت وصیت شاه عباس بزرگ درباره آرامگاه خود و اجرای آن همان نفس عمل انجام یافته است یعنی حمل جنازه از مازندران به کاشان و پشت سر نهادن اماکن مشرفه مانند حضرت عبد العظیم و بارگاه معصومه قم میباشد . وانگهی از آن زمان تاکنون که بالغ بر سه سده و نیم میگذرد این گور و آرامگاه به نام شاه عباس بزرگ شناخته شده و زیارتگاه همگان بوده است . در حالیکه در هیچ کجای دیگر هم شنیده نشده که آرامگاه و جای معینی را به شاه عباس بزرگ نسبت داده باشند بطوریکه از این حیث نیز آرامگاه مشهور و مشخص وی در کاشان بلا معارض میباشد و اما از دیدگاه سرچشمه های اصیل تاریخی ایران تنها به مأخذ زیر که در صحت و درستی آن شک و تردیدی راه ندارد بسنده میشود :
اسکندر بیک ترکمان منشی شاه عباس بزرگ پس از اتمام تاریخ عالم آرای عباسی در کتاب دیگر خود که تا پنج سال سوانح دوران پادشاهی شاه صفی را برحسب فرمان او به قلم آورده و بنام «ذیل بر عالم آرای عباسی»معروف است در برگ 31 ضمن وقایع مسافرت شاه صفی به کاشان چنین مینویسد:
«چون به کاشان رسیدند بزیارت مدفن شریف حضرت گیتی ستان مشرف گشته جهت ترویح روح آن حضرت بختمات کلام حضرت ملک علام و اطعام فقرا و مساکین و خیرات و تصدقات اقدام فرمودند و از تربت مقدس و روح مطهرش استمداد همت قرموده لوای جهانگشا بصوب مقصد افراختند«.
بدیهی است که این بیان صریح و روشن اسکندر بیک جای هیچگونه گفتگو و ابهامی در این باره باقی نگذارده است . افزون به آنکه اسکندر بیک منشی که (بگفتهء محقق فقید عباس اقبال در ش 2 س 2 فرازنامه یادگار) محل جنازه ساختگی و مصلحتی شاه طهماسب را برحسب امر شاه عباس بزرگ در کتاب عالم آرا شرح و بسط داده و حتی درباره جنازه سلطان محمد خدا بنده که ابتدا در بقعة شاهزاده حسین قزوینی به خاک سپرده شده بود در همان کتاب مینویسد: «پس از چندی از آنجا به عتبات عالیات حمل شد»اگر نقل و انتقالی در جنازه شاه عباس بزرگ داده میشد چگونه ممکن بود مسکوت بگذارد و بگذرد.
انجمن آثار ملی در مقدمه کتاب (آثار تاریخی شهرستانهای کاشان و نطنز) تألیف این نگارنده تصریح میفرماید:
ساختمان بنای متناسب و در خور آرامگاه شاه عباس بزرگ شهریار نامی ایران واقع در کنار بقعه حبیب بن موسی در محله پشت مشهد کاشان توأم با کتابخانه و موزه و دیگر مستحدثات آن با رعایت موقع موجود خوابگاه ابدی شهریار بزرگ صفوی و وضع بقعه حبیب بن موسی و ایجاد خیابانی از محل آرامگاه تا خیابان شاه عباس بزرگ و بطور خلاصه ترتیب مجموعهای همانند آنچه برای آرامگاه نادر شاه افشار در مشهد انجام گرفته است از دیر باز مورد علاقه فراوان انجمن آثار ملی بوده است و امید میرود موجبات اجرای چنین امری با همکاریهای شایسته مقامات مربوطه زودتر فراهم آید و این خدمات تا حدی بفراخور مقام فرهنگ و تاریخ ایران جامه عمل بپوشد».
مجله یغما-با تحقیقات و توضیحات نویسنده مقاله باید مدفن شاه عباس یکم را در کاشان بدانیم و از کنجکاویهای بیسود و زیان بخش بپرهیزیم.
توضیح
در شماره فروردینماه 51 مجلهء یغما مقاله «بروسه کهنسال» نوشته آقای جمال زاده در برگ 24 مشاهده شد که مسجد موسوم به «قزل جامع» را به چم مسجد سبز و مقبره «قزل تربت»را به معنی آرامگاه سبز تفسیر فرمودهاند ، بایا دانست باستحضار برساند که کلمه «قزل» در زبان ترکی و استانبولی به چم سرخ است نه سبز . همچون قزلباش که بمجاهدان صفوی از آن روی گفته میشد که کلاه آنان برنگ قرمز بود . از اینرو قزل جامع را باید مسجد سرخ و قزل تربت را آرامگاه سرخ دانست.