فروغی ، محمد علی
یغما سال بیست و هفتم اسفند 1353 شماره 12 (پیاپی 318)
...افراد مردم ایران مطلقا یک منظور و مطلوب دارند و آن پول است و برای تحصیل پول از هرطبقه و جماعت و صنف باشند گذشته از دزدی و مسخرگی و هیزی فقط یک راه پیش گرفتهاند که به اسامی مختلف آنتریگبازی و حقهبازی و تملق و هوچیگری و شارلاتی و غیره خوانده میشود و اسم جامع آن بیحقیقتی است و از این جهت است که ایرانیها هیچوقت با هم اتحاد و اتفاق نمیکنند . نمیدانند هیچوقت بیحقیقتی و نفاق هیچ قومی را به جایی نرسانده و هروقت هرملتی به مقامی رسیده امری معنوی را در نظر داشته و حقیقتطلبی و فداکاری و همت و غیرت و شهامت او را به حرکت آورده و به اتفاق و اتحاد مطلوب خویش را حاصل نموده است.
اگر بپرسید چه باید کرد و چاره چیست بیتأمّل عرض میکنم باید ملت را تربیت کرد.
البته اهمیت تنظیم مالیه و تقویت قشون و ترقی اقتصادیات را از نظر نباید دور داشت چه همانطور که مادیات به تنهائی برای ارتقای یک ملت کفایت نمیکند معنویات هم به تنهائی کافی نیست و لیکن باید دانست که تا ملت تربیت نشود هرچه سعی در ترقی مادیات آن کنند به جایی نمیرسد و عینا مانند احوال پدرهائی است که برای اولاد خود مال و دولت فراوان به ارث میگذارند و آنها را تربیت نمیکنند ، چه بسیار دیدهایم که آن اموال را فرزندان ناقابل به اندکزمانی به باد میدهند ولی اولادی که تربیت شده و قابلیت دارند از پدر هم که ارثی نبرند خودشان تحصیل مال میکنند و شاهد دیگری که دارم اینست که در زمان جنگ بین الملل چندین ملیون پول از خارجه به ایران آمد و لیکن چون ملت مستعد نبود در ظرف مدت قلیلی آن پولها به خارجه برگشت و مطلب قابل انکار نیست و حاجت به بسط کلام ندارد.
(*)-از کتاب مقالات فروغی جلد دوم.
اما تربیت ملّت قسمت مهمی از آن البته به نشر معارف است به وسایلی که دائما گفته میشود : تکثیر و تأسیس مدارس و مؤسسات و مجامع و مجلات دانشی و ادبی و صنعتی ، ترجمه و تألیف و طبع کتب مفیده ، طلبیدن معلمین خارجی ، فرستادن جوانهای مستعد به خارجه ، تشویق و تجلیل ارباب کمال و قس علی ذلک و یقین است که در این باب مسامحه جایز نیست . اما امروزه این اقدامات هم کفایت نمیکند و مهمتر از اینها آنست که فکری برای تقویت مایه اخلاقی ملت بشود.
در این دوره وقتی که ما از اخلاق سخن میگوئیم رندان در دل استهزا میکنند و حتی به زبان میآورند و اگر بخواهند به معقولیت حرف بزنند میگویند اینها صوفی و درویش یا موهوم پرستند و رضای خاطر خدا و پیغمبر را در نظر دارند ، آخرت را میخواهند و از بهشت و دوزخ میترسند . لازم نمیدانم داخل این بحث شده توضیح کنم که چنین نیست . رضای خاطر خدا و پیغمبر لازم باشد یا نباشد موضوع دیگری است و این حرفهای ما برای آخرت نیست صرف مصلحت دنیوی خود را در نظر داریم و در این باب هیچکس از جهت فرنگیمآبی و تجدد به من نمیرسد الا اینکه من وقتی که به اوضاع فرنگستان نگاه میکنم آکادمیها و مدارس عالیه و کارخانههای صنعتی و تآترهای اخلاقی و موزهها و لابراتوارها و حکما و علما و ادبا و هنرمندان را میبینم، مدعیان من قهوهخانهها و فاحشهخانهها و رقاصخانهها را تماشا میکنند که نسبت به آن مؤسسات عالیه در اقلیت ضعیفی هستند و غالبا هم اهل خود فرنگستان در آنجا آمد و رفت نمیکنند و تله پول برای خارجیهاست.