استاد کیامهر فیروزی
امروزه این راستینگی تاریخی در محافل دانشی و آکادمیک پذیرفته شده است که باشندگی ترکان و پیرو آن زبان ترکی در آذربایجان ، از پیشینه تاریخی برخوردار نیست . زبان ترکی به واسطه باشندگی ایل های ترک و عمدتاً از دوره صفویه به اینسوی و بنا به شُوندهای سیاسی و مذهبی در برخی از مناطق ایران و از آن جمله آذربایجان رواج یافته است . زبان دیرین آذربایجان یکی از گویشهای زبان پهلوی بوده که نمونه هایی از آن امروز نیز در اقصی نقاط اذربایجان مانده است. یافتههای باستانشناسی و نوشته های تاریخی ونمونههای ادبیات مؤید این مدعاست . فرهنگ مردم آذربایجان نیز مشخصاً فرهنگ ایرانی است . جشن نوروز میگیرند و آیینهای ایرانی را گرامی میدارند . هیچ اثری از فرهنگ ترکی – آلتایی در آذربایجان وجود ندارد . ترکان ، سالخوردگان را به بالای کوه ها میبردند تا از گرسنگی و بیماری تلف شوند . در حالی که آذربایجانیها ، برابر فرهنگ ایرانی ، سالخوردگان را گرامی میداشتند و هم امروز نیز چنین است . جمجمههای یافته شده در مجارستان از آن هون ها مؤید این است که در فرهنگ آلتایی ، به هنگام زادروز نوزاد ، به وسیله یک آلت سخت ضربهای بر سر نوزاد میزدند . ما چنین آیینی در آذربایجان سراغ نداریم . در میان ترکان ، پس از زاده شدن نوزاد ، پدر از چادر یا خانه بیرون میشد و نخستین چیزی را که میدید ، نام آن را بر فرزند خود مینهاد . مانند البتکین ، سبکتکین و غازان(به چم دیگ). چنین آیینهایی رادر آذربایجان سراغ نداریم . ضمن اینکه آذربایجانیها وآرانی ها همواره از ترکتازی و ترکی صفتی و فرهنگ ترکی تبرّی جسته اند.
دین مردم و آذربایجان نیز ایرانی است . چه پیش و چه پس از اسلام هیچ اثری از دین شَمنیسم ترکی در آذربایجان دیده نمیشود . پیش از اسلام آذربایجانی ها آیین زردشتی _ ایرانی داشتند و پس از اسلام نیز آیین تشیع که خود شاخصه ای است ایرانی و وجه تمایز ایرانیان . نام آذربایجان (آتورپاتگان) نیز اصالتاً یک نام ایرانی است و ریشه در زبان های اوستایی و پهلوی دارد. یافتههای باستانشناسی نیز مؤید همین است . لوحه ها و کتیبههای یافته شده در آتشکده آذرگشنسب همه به خط و زبان پهلوی است . همچنین است کتیبه مشکین شهر و سلماس و دربند و سایر مناطق . این در حالی است که در آذربایجان هیچ اثری از خط اورخون ترکی(منسوب به درّه اورخون در مغولستان ) به دست نیامده است . صرفنظر از اینکه خط اورخون برگرفته از خط سُغدی _ ایرانی است . از نظر شاخصه های نژادی نیز ، مردم آذربایجان دارای شاخصههای نژاد ایرانی هستند . پژوهشهای بنیاد فافیلوف روسیه و دانشگاه کمبریج و سایر مراکز تپژوهشی نشان میدهد که شاخصههای نژادی مردم آذربایجان هیچ نزدیکی به شاخصههای ترکان زردپوست ندارد . تغییر زبان هم لزوماً منجر به تغییر کیستی نمیشود ، کمااینکه مردم برزیل را نمیتوان پرتغالی شناساند صرفاً بدین شُوند که به زبان پرتغالی تکلم میکنند . همچنان که مردم آرژانتین و کوبا را نمیتوان اسپانیولی دانست . همچنین است که مردم آذربایجان را صرفاً به واسطه تکلم به گویشی از زبان ترکی ، نمیتوان ترک دانست و کیستی جز ایرانی برای آنان شناساند.
از خود بپرسیم با اینهمه مدرک و سند و راستی های تاریخی ، چه پافشاری ای بر تُرک(بخوانید زردپوست) دانستن آذربایجانی هست؟