دكتر هوشنگ طالع
رژیم حقوقی دریای کاسپین و سهم ایران از این دریا ،درست از همان روزی كه اتحاد جماهیر شوروی سقوط و كشورهایی چند جایگزین آن شدند ، به محل بحث و جدل دولت های این كشورها دگردیس شده است به گونه ای كه در این مدت دول مركزی این كشورها با مُکیس بر منافع ملی خود ، خواهان سهم بیشتر كشور خود از این دریا شده اند. اما زمینه رژیم حقوقی دریای کاسپین و سهم ما از این دریای غنی چندی است كه با فراز و نشیبهایی روبرو شده است تا حدی كه چندی پیش منوچهر متكی وزیر امور خارجه آنگاه ایران ، ارائه برخی تحلیل ها مبنی بر اینكه سهم ایران از دریای کاسپین 50 درصد بوده است را نادرست خواند! و گفت: «سهم ایران از این دریا هیچگاه 50 درصد نبوده و این رقم منطقی نیست و هیچ قراردادی هم درباره آن وجود ندارد.» این سخنان به نحوی آشکارترین اظهار نگر یك مقام جمهوری اسلامی در نفی قراردادهای متقن گذشته در اثبات سهم 50 درصدی ایران از دریای کاسپین بوده است . برای بررسی قرارداد مودت (1921) و تجارت و بحر پیمایی (1940) میان ایران و شوروی و مُکیس این قرارداد بر سهم 50 درصدی ایران از دریای کاسپین ، به سراغ دكتر هوشنگ طالع پژوهشگر فرهنگ و تاریخ معاصر ایران و نویسنده چندین كتاب با محوریت تجزیه ایران رفتیم و در یك گفتگوی چالشی نظرات وی را در این حوزه جویا شدیم كه آن را در زیر میخوانید :
جناب آقای دكتر! به عنوان مطلع به كوتاهی درباره پیشینه تاریخی دریای مازندران یا همان كاسپین، از آغاز نامگزاری بدین نام تا به امروز برایمان بگویید.
میدانیم که همه جهانیان دریای اپاختری ایران را به نام یکی از کهنترین تیره های ایرانی، یعنی «کاسپیها» که در زمان باستان ساکن کرانههای این دریا بودند ، «دریای کاسپین» مینامند . این را نیز میدانیم که در درازنای سدههای بسیار تا به امروز ، نام «مازندران» بر این دریا ، بیش از هر نام دیگری به گوش فرزندان این سرزمین خوش آهنگ بوده است. پس از ظهور اسلام ، مورخان و جغرافینگاران مسلمان که به شرح احوال تاریخی تیره های ساحلنشین دریای اپاختری ایران پرداختند، در بیان موضع و جایگاه جغرافیایی سرزمین قلمرو هرتیره ، ناچار نامهای بومی هر بخش از آب های کرانهای دریا را که از نام محل و تیره مردم ساحلنشین همان بخش برگرفته بودند ، در آثار خود آوردند . همانگونه که امروزه ما به همان شیوه ، نامهای محلی و بومی مصطلح میان ساحلنشینان در یک محدوده ساحلی را برای آب های کرانه آن بخش بهکار میبریم . برای نمونه میگویم: دریای انزلی ، دریای چمخاله ، دریای رامسر و … از اینرو در روزگار اسلامی و در میان مسلمانان نامهای چندی مانند : مازندران ، تبرستان ، آبسکون ، گرگان (هیرکانیای باستان) ، گیلان ، دیلم ، قزوین (کاسپین) و نیز خزر و جز آن از برای این دریا پیدا شد . چنان که گفته شد این نامها در آثار این نویسندگان تنها شناسه حوزه محدودی از آبهای کرانهای بود و گاه قلمرو باشندگی و یا اقتدار تیره ای را در درازای ساحل مورد نگر میرسانید.
جایگاه پرهامی(طبیعی) دریای مازندران چگونه است و اینكه این دریا در چه درازا و پهنای جغرافیایی جای گرفته است؟
دریای مازندران (کاسپین)، میان درازاهای 46 درجه و 38 دقیقه و 54 درجه 34 درجه خاوری و پهنای 36 درجه و 34 دقیقه و 47 درجه و 33 دقیقه اپاختری و در اپاختر مرکزی ایران جای دارد . این دریا از سوی باختر به جمهوریهای آذربایجان (اران) و فدراسیون روسیه ، از اپاختر به فدراسیون روسیه و جمهوری قزاقستان ، از خاور به جمهوری قزاقستان و ترکمنستان و از نیمروز به ایران کرانه دار است. درازای این دریا (از نیمروز به اپاختر) کرانه1200 کیلومتر و پهنای آن در پهنترین نقطه (در اپاختر) 554 کیلومتر و باریکترین برزن آن (میان شبهجزیره آبشوران و دماغه کواولی) ، 202 کیلومتر است . بدینسان ، میانگین پهنای دریای مازندران، کرانه 300 کیلومتر برآورد میشود. ژرفای این دریا در اپاختر بسیار کم است . جوری که ژرفای چهار پنجم این بخش از دریای کاسپین ، کمتر از 10 متر است. این دریا در بخش میانی، 170 تا 790 متر ژرفا دارد. بخشهای ژرف این دریا در بخش نیمروزی جای دارد و ژرفای آن میان 960 نا 980 متر است. میانگین گودی این دریا 180 متر و سطح آن با پروا به افزایش و کاهش، متغیز است.
اگر بخواهیم از نگاه تاریخی به دریای کاسپین بنگریم ، بفرمایید مشخصا از چه زمانی ، پای روس ها به این دریا باز شد و پیش از ظهور پتر دریای مازندران از چه جایگاهی برخوردار بود؟
در سال 1551 میلادی (930 خورشیدی)، ایوان واسیلیویچ (1584-1533 م 963- 913خورشیدی) شناخته شده به «ایوان مخوف»، فرمانران مسکو ، با پیروزی بر خان قازان ، خاننشین نامبرده را برانداخت و دو سال پس از آن ، بندر آستاراگان ( استاراخان ، هشترخان ) را گرفت . در نتیجه، برای نخستین بار، پای روسیان به دریای کاسپین باز شد. اما پیش از ظهور «پتر» در صحنه سیاسی روسیه (1752-1682 میلادی / 11041- 1041- خورشیدی) همیشه دریای کاسپین ، یک دریای ایرانی بود. بیشترین بخش کنارههای این دریا ، در قلمرو دولت ایران جای داشت . مهمتر این که در این بخش ، ایران با مدعی یا مدعیانی روبرو نبود . ایران تا پیش از تاجگذاری پتر ، هرگز از سوی دریای کاسپین تهدید جدی نشده بود.
پادشاهی پتر در روسیه ، با دوران فرمانرانی سلطان حسین صفوی (1101-1073 خورشیدی / 1723-1694 میلادی) در ایران، همزمان بود . پتر با تنظیم گونه ای راهبرد ‹ تجاوز و توسعه› در پی یورش به سرزمینهای همسایه و گسترش ارضی برآمد . استراتژی مزبور به منشور یا «وصیتنامه» پتر مشهور گشت . پتر، پس از چند تاخت و تاز در قلمرو عثمانی ، متوجه ایران شد . اما، ایران که بارها توانسته بود نیرومندترین امپراتوری جهان یعنی عثمانی را شکست دهد ، برای پتر بسیار مهیب مینمود . پتر، به دنبال گسیل دو فرستاده به دربار اصفهان و به دست آوردن اطلاعات بایا پیرامون اوضاع نابسامان ایران و یک بررسی همه سویه که بیش از هشت سال به درازا کشید ، در ماه مه 1723 میلادی (اردیبهشت ماه 1102 ) ، فرمان دست درازی به سوی سرزمینهای ایران را صادر کرد . روسها به چابکی دست اندرکار شدند و از راه ولگا خود را به دریای کاسپین رسانیده و داغستان را گرفتند . سپس پروادار گیلان شده و شهر رشت را گرفتند . نیروهای محلی در گیلان به رویارویی برخاستند ، اما شکست خوردند . روس ها که از این پیروزی جریتر شده بودند، بادکوبه را نیز تسخیر کردند. بدینسان، برای نخستین بار کشور ایران از سوی دریای کاسپین بطور جدی تهدید شد و در نتیجه ، حاکمیت بلامعارض ایران در این دریا، به مخاطره افتاد. گرچه جانشینان پتر با یک اخطار ساده «نادر» نیروهای خود را از گیلان و قفقاز بیرون بردند اما آنان همچنان به دنبال کارپروای برای انجام منشور پتر بودند . با قتل آقامحمدخان قاجار ، در دژ شیشه (شوشی) در دهم خرداد ماه 1176 (31 مه 1797) ، آخرین بازدار در برابر دست درازی و گسترش زمینی روس ها از میان رفت. به دنبال سیزده سال نبرد و شكست ایران و تحمیل دو پیمان نامه ننگین گلستان (1813م / 1192خ ) و تركمنچای (1828م/1206خ) ، حاكمیت ایران بر دریای کاسپین دچار خدشه كلی شد.
فروپاشی امپراتوری تزارها چه هَنایشی(تاثیری) در تحولات بربسته به دریای مازندران داشته است؟
در شانزدهم مارس 1917 میلادی (25 اسفند ماه 1295 خورشیدی)، با کنارهگیری نیکلای دوم تزار روس و خودداری «گرانددوک میشل» برادر وی از پذیرش تاج و تخت ، امپراتوری روسیه از هم پاشید . ایرانیان از فروپاشی حکومت جبار و ستمگر روسیه غرق در سرور و شادمانی شدند . با فروپاشی امپراتوری تزاری ، قراردادهای تحمیلی از سوی حکومت مزبور، به خودی خود ملغیالاثر گردیدند . حکومت بلشویکی که جانشین رژیم تزاری شده بود، خوب میدانست که به شُوند رفع ید غاصب ، میبایست مورد غضب به صاحب تباری آن بازگشت داده شود. از اینرو ، بلشویکها در پی آن بودند که با اعمال فشار بر حکومت ناتوان ایران ، ارثیه خونین تزارها را به خود منتقل کنند. به دنبال اشغال شهر رشت از سوی بلشویکها، دولت ایران به جامعه ملل شکایت برد . جامعه ملل در 16 ژوئن 1920 /خرداد ماه 1299 ) به شکایت ایران رسیدگی کرد. در طرح این دعوا ، از آنجا که شکایت «بیزوری از زورمندی» بود، تصمیم روشنی اتخاذ نشد. در بیست و سوم آذر ماه 1300 / 13 دسامبر 1921 )، مجلس شورای ملی ، زیر فشار سخت روسها که به بخشهایی از اپاختر ایران دست درازی کرده بودند ، اجازه دستینه و مبادله اسناد پیمان نامه مودت میان ایران و جمهوری شوروی روسیه را دربُرد(صادر کرد). برپایه این پیمان نامه ، آنچه را که حکومت تزاری برپایه تحمیل پیمان نامه های ننگین «گلستان و ترکمانچای» و «آخال» از ایران تجزیه کرده بود ، به حکومت بلشویکی منتقل گردید . اما حقوق ایران در دریای کاسپین تا کرانه بسیاری ترمیم شد و ایران حقوق برابر با اتحاد شوروی در دریای مازندران به دست آورد. در این میان، نظری کوتاه به بخش نخست فصل نخست پیمان نامه مودت میان دولت های ایران و جمهوری شوروی روسیه ، بازگو کننده بسیاری از راستی های تاریخی است :
دولت شوروی روسیه مطابق بیانیه خود راجع به مبانی سیاست روسیه نسبت به ملت ایران مندرج در مراسلات 14 یانوار (ژانویه) 1918 و 26 ایوان (ژوئن) 1919، یک مرتبه دیگر رسما اعلان مینماید که از سیاست جابرانهای که دولت های مستعمراتی روسیه که به اراده کارگران و دهاتین این مملکت سرنگون شدند نسبت به ایران تعقیب مینمودند قطعا صرفنگر مینماید… دولت شوروی روسیه تمام معاهدات و مقاولات و قراردادها راكه دولت تزاری روسیه با ایران منعقد نمود ، و حقوق ملت ایران را تضییع مینمود، ملغی واز درجه لعتبار ساقط شده اعلان مینماید.
در فصل یلزدهم مكان عهد نامه كه اشاره به مسایل دریای مکاسپین دارد ، میخوانیم :
نگر به این كه مطابق اصول بیان شده در فصل نخست ابن عهدنامه ، عهدنامه منعقده در 10 فوریه 1828 میان ایران و روسبه در تركمانچای نیز كه فصل 8 آن حق داشتن بحریه را در دریای مازندران از ایران سلب نموده بود ، از درجه اعتبار ساقط است . معهذا طرفین متعاهدین رضایت میدهندكه ا ز زمان دستینه این معاهده ، هر دو بالسویه حق كشتیرانی آزادرا در زیر بیرقهای خود در دریای کاسپین داشته باشد.
روز پنجم فروردین ماه 1319(25مارس 1940) ، قرارداد بازرگانی و بحرپیمایی میان دولت ایران و اتحاد شوروی بسته شد. در این قرارداد به حق بهرهگیری یكسان و انحصاری دو دولت ، از دریای مازندران ، چه از نگر كشتیرانی(ماده13) و چه از نگر به کارگیری منابع طبیعی( بند 4 ماده12) ، به گونه روشن و غیر قابل تعبیر اشاره شده است:
طرفین متعاهدین بر طبق اصولی كه در عهدنامه ب مورخ 6 فوریه 1921 میان ایران و جمهوری متحد سوسیالیستی، شوروی روسیه اعلام گردیده است. موافقت دارند كه در همه دریای کاسپین كشتیهایی جز كشتیهای متعلق به ایران یا انحاد شوروی سوسیالیستی و یا متعلق به اتباع و بنگاههای بازرگانی و حمل و نقل كشوری یكی از طرفین متعاهدین كه در زیر پرچم ایران یا زیر پرچم اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سیر مینمایند ، نمیتواند وجود داشته باشد.
بند 4 ماده 12 مقرر می دارد :
هر یك از طرفین متعاهدین ماهیگیری را در سواحل خود در حد10 میل دریایی به كشتیهای خود اختصاص داده و این حق رابرای خود محفوظ میدارند …
فروپاشی اتحاد شوروی و پخش آن به چندین كشور ، هَنایش هایی(تاثیراتی) بر جایگاه رژیم حقوقی دریای مازندران بر جای گذارده است . كمی در اینباره برایمان بگویید؟
روز سیام آذر ماه 1370 (21 دسامبر 1991) ، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی فرو پاشید و در این فرآیند پرچم داس و چکش از فراز کرملین فرود آورده شد. با فروپاشی نظام اتحاد شوروی ، دگرگونی ژرفی در میانبندان قفقاز و آسیای میانه پدیدار گردید . در اثر فروپاشی مزبور ، سه جمهوری در منطقه قفقاز و پنج جمهوری بر پهنه آسیای میانه پدیدار شدند. این جمهوریها بر سرزمینهایی دیسه گرفتند که زمینه پیمان نامه های ننگین گلستان ، ترکمانچای و آخال بودند . در این میان، سه جمهوری از جمهوریهای یاد شده ، یعنی جمهوریهای آظربایجان (اران) ، قزاقستان و ترکمنستان ، دارای مرز آبی در دریای کاسپین هستند . برابر این رخداد سترگ تاریخی که بیگمان از مهمترین رویدادهای سده بیستم به شمار می رود و رابطه گسست ناپذیر با تاریخ و منافع حیاتی ملت ایران دارد . حکومت جمهوری اسلامی میبایست پیآمدهای فروپاشی نظام شوروی را در پرتو قراردادهای یاد شده مورد تجزیه و تحلیل قرار میداد و موضع باریک خود را در راستای حفظ منافع ملت ایران، اعلام میکرد. اما برخلاف اصول برخاسته از حفظ منافع ملی ، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، برابر فرآیند فروپاشی نظام شوروی و تغییرات عمده جغرافیایی و سیاست جغرافیایی (ژئوپلتیک) منطقه، نه تنها واکنش باریک و آشکاری نشان نداد بلکه با اعلام نگرهای گوناگون از سوی مقامهای مختلف ، بر سردرگمی سیاست بیرونی کشور در این زمینه افزوده شد.
رژیم حقوقی دریای کاسپین بر چه اصولی بنا شده است و قرارداد مودت میان ایران و شوروی دربردارنده چه اصول و بند هایی بوده است؟ آیا این قرارداد نمی تواند نافی ادعاهایی باشد كه این روزها در نفی سهم 50 درصدی ایران از دریای مازندران مطرح می شود؟
اکنون، رژیم حقویق دریای کاسپین برپایه قرارداد مودت (1921) و بازرگانی و بحرپیمایی (1940)، میان دولت ایران و اتحاد شوروی استوار است. چنانکه اشاره شد ، برپایه فصل یازدهم قرارداد 1921 و نیز بند 4 ماده 12 قرارداد بازرگانی و بحرپیمایی 1940، ایران و اتحاد جماهیر شوروی از نگر کشتیرانی و بهرهبرداری از منابع آبزیان دریای مازندران دارای حق برابر و مساویاند . مهم آن که سفیر کبیر دولت اتحاد شوروی در تهران که قرارداد 1940 را از سوی دولت خود دستینه کرده است ، در روز دستینه قرارداد (5 فروردین 1319 – 25 مارس 1940) در نامهای به وزیر امور خارجه ایران، با روشنی کامل از دریای کاسپین به عنوان دریای ایران و شوروی نام میبرد. وی به وزیر امور خارجه ایران مینویسد :
«… با نهایت توقیر مراتب زیر را به استحضار آن جناب میرساند : … نظر به اینکه دریای خزر که طرفین متعاهدین آن را دریای ایران و شوروی میدانند …»
در پاسخ ، وزیر خارجهی ایران، به «ماتوی فیلیموتو» سفیرکبیر دولت اتحاد شوروی مینویسد :
« … با کمال توقیر وصول نامه مورخ 25 مارس 1940 آن جناب را که به مضمون ذیل است تایید مینمایم … دریای خزر که طرفین متعاهدین آن را دریای ایران و شوروی میدانند …»
ماده 13 قرارداد بازرگانی و بحرپیمایی میان ایران و شوروی، آشکار میکند :
…طرفین متعاهدین بر طبق اصولی که در عهدنامهی مورخ 6 فوریه 1921 میان ایران و جمهوری متحده سوسیالیستی شوروی روسیه اعلام گردیده است ، موافقت دارند که در همه دریای خزر کشتی هایی جز کشتیهای متعلق به ایران یا اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و یا متعلق به اتباع و بنگاههای بازرگانی و حمل و نقل کشوری یکی از طرفین متعاهدین که زیر پرچم ایران یا پرچم اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سیر مینمایند، نمیتواند وجود داشته باشد …»
بدینسان، مفاد قراردادهای 1921 و 1940 و نیز نامههای پیوست قرارداد 1940، روشن میسازند که :
1- دریای مازندران یک دریای بسته است.
2- این دریا در ید مالکیت و حاکمیت برابر دو دولت ایران و شوروی جای دارد.
3- از آنجا که تحدید حدودی در دریای مزبور میان ایران و شوروی به عمل نیامده است ، مالکیت و حاکمیت دو دولت بر این دریا به گونه مشاع است.
برای مُکیس(تاکید) بر این امر که دریای کاسپین یک دریای بسته است ، تبصره ماده دوم قانون راجع به اکتشافات و بهرهبرداری از منابع طبیعی فلات قاره ایران مصوب بیست و هشتم خرداد ماه 1334، تصریح شده است : «… در مورد بحر خزر مبنای عمل طبق اصول حقوق بینالمللی مربوط به دریای بسته بوده و میباشد …»
به نگر می رسد عدم نیاز فوری ایران به سرچشمه های نفتی دریای کاسپین چبودی بر عدم پیگیری حقوق مطلق ایران از سهم 50 درصدی خود در دریای کاسپین باشد . به نظز شما رویارویی های آینده كه به احتمال زیاد بر سر انرژی خواهد بود ، تاثیری بر معادلات رژیم حقوقی دریای کاسپین خواهد داشت؟
برخلاف سده بیستم که جغرافیای برخورد بر پایه جهانبینی (ایدئولوژی) جای داشت ، در سده بیست و یکم جغرافیای برخورد بر پایه منابع است . اهمیت منابع ، گستره برخورد را تعیین میکند . در این میان ، مهمترین عاملی که مرزهای جغرافیایی نوین برخورد را در جهان تعیین میکند ، نفت و گاز است . قطع این مواد، دارای پیآمدهای مرگبار برای کاربران آن و به ویژه جهان صنعتی باختر است . از اینرو ، پایندان جریان آزاد آن پرسمانی مهم و امری حیاتی است. با در نگر گرفتن این نکته که گُسارش جهانی انرژی سالانه ، كمابیش 3 در صد افزایش مییابد ، همچشمی برای دستیابی به ذخیره های سترگ انرژی در سالهای آینده سخت تر خواهد شد . شورای امنیت ملی آمریکا در گزارش سالانه خود پیرامون سیاست امنیتی در سال 1999 میلادی (1378 خورشیدی) نوشت : «برای آمریکا دلارامی از دسییابی به نفت وارداتی همچنان حیاتی خواهد بود». بنابراین ما باید پروای خود را به ثبات در مناطق تولیدی کلیدی ادامه داده تا اطمینان یابیم که دسترسی و جریان آزاد این منابع پایندان گردیده است.
جغرافیای نوین برخورد كه با جغرافیای نفت ، همخوانی آزگار دارد ، میانبندان زیر را در بر میگیرد : شاخاب پارس ، دریای کاسپین ، آسیای میانه ، دریای چین . با هر اندازه دانش کم ، درمییابیم که ایران در دل جغرافیای نفت جای دارد . باشندگی در این پهنه ، نمایانگر اهمیت کشورها و سرزمینهاست و از سوی دیگر جای گرفتن در مرکز تنشها و کشمکشهاست . بدینسان، ایران بار دیگر در جایگاه «دل جهان» جای گرفته است. زیرا نقطه ثقل جغرافیای نفت ، از نگر استقرار ، سرزمینی، ایران است . ایران، در اپاختر شاخاب پارس ، نیمروز دریای کاسپین وباختر آسیای میانه جای دارد. میانبندانیاد شده و دریای چین (با اهمیت کمتر و شاید مدعیان بیشتر) ، پهنه اصلی جغرافیای نفت را تشکیل میدهد.
آیا سترگی زمان و جایگاه ایران را درک میکنیم و توان آن را داریم که به درستی ایران را در جایگاه «دل جهان» جای دهیم؟
با هزار افسوس باید گفت که قراین و نشانهها ، ناساز این امر را نشان میدهند . كوتاه سخن ، حقوق تاریخی و قانونی ملت ایران برپایه قراردادهای موجود میان ایران و اتحاد شوروی، روشن و مسجل و مسلم است.هیچکس و هیچ مقام نمیتواند و اجازه ندارد که از سوی ملت ایران قراردادی را دستینه کند که کوچکترین خدشه بر منافع و مصالح ملت ایران در دریای کاسپین وارد کند.از آنجا که تحدید حدود میان ایران و اتحاد شوروی در دریای کاسپین به عمل نیامده است ، پذیرش سهم کمتر از 50 در صد، در حکم تجزیه ایران است.
برگرفته از تارنمای ایران بوم