یاشار تبریزلی
رخداد نخست :
زمان آزمون های پزشکی من در ایرلند بود و پولی که برای آزمون ها می بایست پرداخت میکردم ۳۰۹ پوند بود. دانشگاه پول خرد نداشته و من ۳۱۰ پوند پرداخت کردم. آزمون های خود را دادم و پس از گذشت زمان به کشور دیگری رفته بودم .در آن هنگام نامه ای دریافت نمودم که از ایرلند برایم فرستاده شده بود. در آن نامه آمده بود که :
"شما در پرداخت هزینه های آزمون بازندانی(اشتباه) کرده بودید و به جای ۳۰۹ پوند ، ۳۱۰ پوند پرداخت کردید و این چکی که به همراه این نامه برای شما فرستاده شده به ارزش یک پوند می باشد . ما بیش از حق خودمان دریافت نمی کنیم. دلاویز اینجاست که ارزش آن پاکت نامه و نامه ای که در آن تایپ شده بود خود بیش از ۱ پوند بود !
رخداد دوم :
من بیشتر گاه ها که در راه دانشگاه و خانه رفت و آمد می کردم از سوپر مارکتی که سر راه بود و خانمی در آن فروشنده بود کاکائو به بهای ۵۰ سنت میخریدم و به خانه یا وایست(مقصد) خود می رفتم. یکی از روزها بهای نوینی برای همان کاکائو که روی آن ۶۰ سنت نوشته بود ، در قفسه دیگری در فروشگاه دیدم. برای من جای شگفتی داشت و از او پرسیدم آیا میان این دو کالا جدایی ای است ؟
در پاسخ ، به من گفت :
نه ، همان کالا و همان کیفیت است!!
پرسیدم پس شُوند(دلیل) جدا گذاشتن آنها چیست؟ چرا بهای کاکائو در قفسه ای ۵۰ و در دیگری 60 سنت به فروش می رسد؟
در پاسخ به من گفت :
به تازگی در نیجریهکه کاکائو برای ما دربُرد میکرد ، بهای کاکائو افزایش یافته است. این کالای نوین بهای فروشش ۶۰ سنت است ولی کالای پیشین را چون پیشتر خریده بودیم همان ۵۰ سنت است.
به او گفتم اینجوری تا کسی کالای پیشین فروش نرفته باشد کسی از شما کالای نوین نمی خردو شما بابت هر کالا 10 سنت زیان می کنید.
او گفت : آری ، من می دانم
به او گفتم : خوب همه کالا ها را با هم بیامیز و با بهای نوین بفروش . با این کار زیان نمی کنی و کسی هم نخواهد فهمید.
در پاسخ در گوشی به من گفت : مگه شما خدایی نکرده دزدی ؟؟
شگفت زده شدم از آنچه او به من گفت و راه خودم را پیش گرفتم و رفتم و آن سخن همچنان پس از سالها در ویر(ذهن) من بازگو می شود.
آیا من دزدم ؟!
این چه خوی و کرداری است؟!
ما از جهان باختر پس تر نیستیم ، از باورهایمان پس تر مانده ایم که فرهنگ ایرانیان باستان را آنها بکار می بندند و ما خود آغشته به فرهنگ پست مغولی و تازی شده ایم.