در درازنای تاریخ چندین هزار ساله ایران ، شاید هیچ چیزی به اندازه آب و هیچ امری به اندازه امور مربوط به آب در ایران کرامند نبوده است . به همین شُوند همیشه حرف و حدیث درباره آب در این سرزمین بسیار است . به ویژه در سالهای کنونی که با خشکسالی بی پیشینه ای روبرو بوده ایم، این سخن و حدیثها بیشتر شده است . در این میان هر کسی، برای خشکسالی و بیآبی ایران شُوندهای و چبودهای گوناگونی را یاد میکند. هر کسی نیز برای گره گشایی این دشواری راههایی را برمیشمرد. به همین چیدمان نخستینگی ها نزد تک ها بر شالوده دیدگاهها و جایگاههای جوراجوری که دارند، واگردان(متفاوت) است.
پیغان های(شرایط) جغرافیایی و کمبود بارندگی در ایران ، ذهن هر ایرانی را پیشه دار کرده است . کاهش بارندگی در سالهای فرجامین در ایران ، زیانهای زیست پیرامونی بسیاری را به ایران زده است . بخشی از این زیانها ، بربسته به خشک شدن یا کمگنجایشس آب رودخانهها و دریاچهها است . درست است که در سالهای فرجامین ، دستکاری های انسانی در پرهام و پیرامون زیست ، دشواری ها و فجایع بسیاری را به بار آورده است ، ویک نمیتوان نگار دگرگونی های جوی را نیز نادیده گرفت . کاهش بارندگی در بیشتر خَجک های(نقاط) ایران ، به ویژه کاهش بارش برف در سالهای فرجامین ، گواهی بر این دگری ها است.
سرنوشت واگردان دو دریاچه
ایران در ده سال گذشته آنچنان با خشکی و شکنندگی خاک و زمینش روبرو بوده است که شنیدن خبرهای هر روزه بربسته به خشکسالی و کمآبی پیشامد شگفتی نیست . به تازگی عصر ایران، فرتور برگه اینستاگرام یک خلبان ایرانی را که به واگردانی شگفت آسمان ایران و ترکیه از نگر بودن ابرها پرداخته بود ، پراکنده کرده است. این خلبان در پیامش ، به این زمینه پرداخته بود که در بیرون از مرزهای ایران ، ابرهای بارانزای بسیاری هستند ، ویک هنگامیکه که به مرز ایران نزدیک میشویم، هَنایی(اثری) از این ابرها نیست . فرتوری که این خلبان پراکنده کرده ، آسمان بالای دریاچه ارومیه و آسمان بالای دریاچه وان ترکیه را نمایش میدهد.
در سالهای پیش بسیار دهان به دهان می شدکه ابرهای بارانزای ایران دزدیده میشوند . این سخن همواره از سوی کارشناسان پیرامون زیست و جغرافیا رد شده است . پرویز کردوانی ، جغرافیدان ایرانی در اینباره به آفتاب یزد میگوید: «گوی زمین از نگر آب وهوایی به دو بخش پخش میشود . بخش نمناک و بخش خشک . دو سوم زمین نمناک است و یک سوم آن خشک است. بخشهای نمناک زمین، در همه ماههای سال بارندگی دارند و میزان بارش سالانه آن بیشتر از تبخیر و تعرق مطلق سالانه است . میانبندان خشک وارون میانبندان نمناک هستند. در این میانیندان میزان تبخیر و تعرق بالقوه بیشتر از بارش است . ترکیه و اروپا از میانبندان نمناک و در پهناهای جغرافیایی بالاتری جای دارند.»
ایران می توانست بیابان شود
کردوانی در بازپی گفت: «ما خوشبخت هستیم که ایران بیابان نشد . سراسر ایران باید خشک و بیابانی میشد . همچون دبی و مانند یزد ، ویک خوشبختانه به شُوند دو پیشامد در فرگشت گوی زمین ، ایران سراسر بیابانی نشد. در پهنای ۳۰درجه جغرافیایی ، هوایی به نام هوای پرفشار میوزد که به آن مجاور حارهای میگویند . این هوای پرفشار در هرجا بوزد بازدار دیسه گرفتن ابر و بارندگی میشود . هوای پرفشار نم را پخش میکند و امکان فراز به آن نمیدهد. پهنای ۳۰ درجه دارای هوای پرفشار است . دریاچهای که در هوای پرفشار جای دارد نسبت به دریاچهای که در هوای کمفشار جای دارد، از نگر بارش در رویه پایینتری جای دارد . هوایی امکان بارندگی دارد که بتواند فراز کند . هوای پرفشار نم را پیش از فراز پخش میکند . در میانبند کمفشار چنین نیست. ناگریز تبخیر یک کاسه آب نیز بر بارش هَنایش(تاثیر) دارد. آفتاب به دریاچه میزند و آبش تبخیر میشود، هوا ناپایدار میشود و امکان فراز برای آن هست ولی هوای پرفشار نم را پخش میکند، بدینچیدمان نم سنگین میشود و امکان فراز پیدا نمیکند. در کشور ما به شُوند هوای پرفشار است که دود بخاری پخش میشود ولی در اروپا این دود مستقیم به یک خَجک(نقطه) هوا میرود. سیگار هم همین جوراست.»
ایران زیر هوای پرفشار
کردوانی شُوند نمناکی بیشتر در ترکیه از ایران را چنین یاد کرد: «هر جا که بارندگی بسیار باشد ، زیر هوای کمفشار است. بارانی که میبارد بی درنگ تبخیر میشود و بالا میرود ویک در کشور ما هوای پرفشار باران را به جاهای دیگر مانند ترکیه میبرد . ما به شُوند پهنای ۳۰ درجه باید آزگارا بیابان میشدیم . ایران در پهنای ۲۵ تا ۳۹ جای دارد. همه کشورهایی که در این پهنا هستند زیر هوای پرفشار هستند . ما به باریکی در کرانه این هوا هستیم . ناگریز گیلان و مازندران هم در این کرانه جای دارند ولی کشور ما مگر(استثنا) شد. زیرا در درازنای دوره فرگشت زمین دو چیز برای ایران رخ داد. در دوران دوم زمینشناسی سراسر ایران دریایی به نام تتیس بود . این دریا در دوران سوم زمینشناسی خشک شد . از این دریا، دریاچههای کاسپین ، ارومیه و وان و دو دریای شاخاب پارس و مکران بر جای ماندند».
کوههای ایران برکت هستند
کردوانی در بازپی گفت: «۷/۴ میلیارد سال پیش که گوی زمین درست شد همهاش آتشفشان شد و پس از سرد شدن آتشفشانها کشور ما چین خورده شد . برای همین در کشور ما کوه بسیار است . کوهها برکت هستند . هر چه داریم از همین کوهها است . رشتهکوه البرز و کوههای تالش هوای پرفشار سیبری را مهار میکنند . ما از برکت بودن این کوهها و دریاها توانستیم از بیابان شدن رهایی یابیم . کوه جلوی پخش شدن نم را میگیرد . جز کوههای البرز و تالش ، زاگرس هم برای ما برکت است . این رشته کوه از اپاختر باختری به نیمروز خاوری کشیده شده است و نم دریای سیاه ، اژه ، مرمره و مدیترانه را که به سوی ایران آمده است ، فشرده میکند و بارندگی پدید می آورد . در گرداگرد زاگرس رودهای بسیاری هستند . هستی کوهها در ایران ، ناگریز در بخشهای درونی همچون قم، کرمان و کاشان هم بارندگی پدیدار کرده است. از برکت کوه کرکس بارندگی در شهرهای مرکزی ایران هست . جاهای خشکی مانند ، نطنز و باغ شازده ماهان از برکت بودن کوهها نم دارد . دبی از بن بارندگی ندارد ، چون کوه ندارد . صحرای آفریقا و عربستان نیز که در پهنای جغرافیایی به سان ما جای دارند، خشکند.»
کشور چند آب و هوا
این جغرافیدان در بازپی افزود: «ما کشوری مگری(استثنایی) هستیم که گونه های جوراجور هوا را داریم. از نگر گردشگری در جایگاهی والا هستیم. ما با یک کشور همه چیز داریم . هم آب و هوای نمناک گیلان و مازندران و هم آب و هوای نیمهخشک داریم . همچنین آب و هوای خشک مانند کاشان ، اصفهان و میانیندان کویری چون گرمسار ، سمنان ، شاهرود و بیابان لوت را که گرمترین جای جهان است را در ایران داریم . تنها یک گونه آب و هوا را خوشبختانه نداریم ، آن هم آب و هوای استوایی است وگرنه همچون برزیل میشد . مردم آن جا از بسیاری بارش و جنگلها خسته شدهاند . ما همه فراورده های را در ایران میتوانیم پرورش دهیم . از برکت البرز و تالش و دریای کاسپین گونه های فراورده ها را داریم. هوای دلخواه هر گردشگری در ایران هست. ( در اوستا آمده است : ایرانویج بهترین سرزمینی است که اهورامزدا آفرید).
سرنوشت دردناک دریاچه ارومیه
کردوانی به واگردانیهای سرزمینی دو دریاچه وان و ارومیه پرداخت و گفت: «بلندی های شیرکوه یزد به شُوند بودن کوهها تا هفتصد میلیمتر بارندگی دارند ، ویک خود یزد بارش ندارد . ابر زمانی که وارد دشت یزد میشود، زیر هوای پرفشار پخش میشود . ما در ایران ، تا دو هزار میلیمتر بارندگی داریم ولی از نگر کمفشار بودن هوا ، ویژگی میانبندانی چون ترکیه و اروپا را نداریم . دریاچه وان نسبت به دریاچه ارومیه بسیار ژرف است. من مُکیس(تاکید) دارم که ارومیه را هیچ چیز خشک نکرد ، جز خود انسان . ارومیه دیگر زنده نمیشود. در گرداگرد دریاچه ارومیه هم بندسازی کردند و هم چاههای بسیاری کندند. پس از انقلاب گفتند کشاورزی را گسترش دهیم . به همین فردید گرداگرد دریاچه چاه زدند و پس از کشاورزی گفتند ، صنعت را گسترش دهیم . همین شد که پس از چند گاه دیدند ، دیگر آب نداریم . جمهوری اسلامی دریاچه ارومیه را از میان برد. اگر انسان این بلا را سر وان هم میآورد ، وان از میان میرفت . هر دریاچه سه سرچشمه آبی دارد : رودها ، باران و آبهای زیرزمینی . هنگامیکه کنار ارومیه چاه می کندند ، حواسشان به آبهای زیرزمینی نبود. اکنون دیگر ارومیه زنده نمیشود ، زیرا هر چه به روی آن آب ببندند ، انباشته نخواهد شد ، چرا که از برای بودن چاهها، آب از زیر میرود. برابر قانون ظروف بربسته».
چند سالی است که سخن از ابر دزدی از آسمان ایران میشود . کارشناسان پیرامون زیست و جغرافیدانان این زمینه را رد کردهاند . این رد کردن تنها به این گزارش و روزهای فرجامین بربسته نمیشود. از همان نخستین سالی که این گمان فراگیر شد ، با واکنش کارشناسان روبرو گردید ویک شاید بهتر باشد به جای پرداختن چنین گمانههایی ، به اندیشه رهایی هر چه چابک تر ایران و دریاچههایش از این خشکی و بیآبی باشیم . شاید هنوز راهی مانده باشد.» برگرفته از کانال تلگرام آذربایجان @aturpadegan