یاشار تبریزلی
16 اسفند سالگرد پیمان الجزایر است . پیمان الجزایر در سال1975دستاورد همداستانی میان شاه ایران با نخست وزیر آنگاه عراق بود كه در الجزایر دستینه شد و در مهستان های قانون گذاری دو كشور به پذیرفته شد. این پیمان ناسازی های مرزی ایران و همسایه باختری اش(عراق كنونی) را گره گشایی کرد. ناسازی هایی كه پیشینه آن دراز و به زمان ناسازی های مرزی دو امپراتوری عثمانی و ایران برمیگردد.
در سده شانزدهم میان امپراتوری عثمانی و امپراتوری ایران مرزهای میان سرزمینهای دو كشور باریک نبود و پیرو کنشگران چندی همچون پیشینه فرمانرانی تاریخی بر یك میانبند بود. اما كمی جلوتر در زمان "پیمان ننگین آماسیه" میان شاه تهماسب صفوی و سلطان سلیمان است كه ناسازی ها به اینگونه گره گشایی شد كه: «به عثمانی گرجستان باختری ، ارمنستان باختری و عراق رسید و به ایران ارمنستان خاوری و گرجستان خاوری ، گو اینکه همه آن سرزمینها بخشی از ایران بودند که تُرک های عثمانی بخشی از آنرا از ایران ستاندند.
از آن زمان تا جنگ ایران و عراق و نقض پیمان الجزایر در شهریور 1359 یا سپتامبر1980، ناسازی ها به دیسه های گوناگون بازپایید و پیمان هایی چون پیمان ننگین زهاب(1639) ، كردان(1746) ، ارزروم(1847) ، پروتكل تهران(1911)، پروتكل اسلامبول(1913) ، كمسیون تحدید کرانه ها (1914)، پیمان سعدآباد (1937) در راستای رفع ناسازی های دو كشور در برگماشتن کرانه های مرزی ایران با كشور ساختگی باختری اش ، بسته شد و در این واخیده(فاصله) 42ساله دست کم 16پیمان رفع اختلاف مرزی ایران با همسایه باختری اش دستینه کرد .
پس از جنگ جهانی نخست ، كشورهای پیروز ، سرزمینهای به زور گرفته شده عثمانی را جدا كردند و زیر قیمومیت خود جای دادند . عراق و اسرائیل و... از آنِ انگلستان شد و فیصل پادشاه عراق و زیر پشتیبانی انگلیس پیمان1937 را با ایران بست و در آن چنین همداستانی شد:
«رودخانه اروندرود ، بطور برابر برای كشتیهای بازرگانی همه كشورها باز باشد و عوارض گرفته شده صرفا صرف بهبود كشتیرانی شود ، تنها كشتیهای جنگی دو سوی این پیمان ، می توانند از آن بگذرند. »
این پیمان هم با آغاز نقض آن از سوی عبدالكریم قاسم در1969م و ستیز خونین ایران و عراق از سوی دو كشور لغو شد، دولت عراق در 15آوریل1969 سفیر ایران را فراخواند و به او گفت: «دولت عراق شط العرب[اروندرود] را جزیی از سرزمین خود میداند، و از دولت ایران درخواست میكند به كشتیهایی كه درفش ایران را در اروندرود برافراشتهاند ، دستور دهد كه درفش خود را پایین آورند ! و اگر در آن كشتی ، تکی از تک های نیروی دریایی ایران باشد ، باید آن كشتی را ترك كنند، وگرنه دولت عراق با نیروی قهریه تک های نیروی دریایی ایران را از كشتیها بیرون خواهد كرد ! و در آینده نیز پرگ(اجازه) نخواهد داد كشتیهایی كه به بندرهای ایران می روند به اروند رود درایند ! »
سرانجام آخرین پیمانی كه تاكنون سند گره گشایی ناسازی ایران و عراق در این باره است ، با سرسخن پیمان الجزایر در سال1975م(1353ش) بسته شد.
مفاد اعلامیه الجزایر
اعلامیه و پیمان الجزایر كه با میانجیگری«هواری بومدین» رئیس جمهور الجزایر و حضور او در گفتگوهای طرفین ایجا شد در مرحله اول اصول مورد توافق طرفینی را به شرح زیر داشت:
1- دو سو مرزهای زمینی خود را بر شالوده پروتكل اسلامبول1913 و صورت نشست1914 تعین میكنند. ( در پروتكل اسلامبول1913 آمده ، خط مرزی در هر برزن بوسیله كمسیون تحدید حدود ، مركب از نمایندگان چهار دولت مشخص خواهد شد . امتیاز نفت در زمین های انتقالی ایران به عثمانی به قوت خود باقیست و چنانچه نشست های1914، 700 مایل مربع از زمینهای ایران جایگرفته در اپاختر و نیمروز قصر شیرین را به دولت عثمانی واگذار كردند كه بخشی از صادرات نفت عراق امروز از چاه های نفت خانه و خانقین در این زمینها است.)
2- دو كشور مرزهای آبی خود را بر شالوده خط تالوگ تعیین كنند.(خط تالوگ تعین كننده ژرف ترین ژرفای یك رودخانه است ، همچنین به مسیر كشتیرانی رودخانهها هم مرتبط میباشد.)
3- دو سو متعهد میشوند كه در مرزهای خود كنترل باریک و هنایاتری به منظور قطع هرگونه رخنه که خرابكارانه داشته باشد ، اعمال كنند.
4- مقررات بالا ، کنشگران تجزیه ناپذیری برای یك راه حل كلی بوده ، در نتیجه نقض هر یك از مفاد بالا با روحیه همداستانی الجزیره مغایر است.
پس از صدور این اعلامیه طی نشستی در سطح وزیران امور بیرونی دو كشور، پیمان مرزی1975 یا پیمان الجزایر را با پروتكلهای زیر دستینه نمودند :
1- پروتكل درباره نشانه گذاری دوباره مرز زمینی میان ایران و عراق
2- پروتكل درباره تعیین مرز رودخانههای میان ایران و عراق
3- پروتكل مربوط به امنیت در مرز ایران و عراق
4- پروتكل درباره بکارگیری آب رودخانههای مرزی
5- پروتكل درباره مقررات مربوط به كشتیرانی
6- پروتكل درباره تعلیق احشام
7- پروتكل درباره كلانتران مرزی
این همداستانی ها و پیمان ها از همان تاریخ پیمان لازم الاجرا شد و در دفتر سازمان توده های همبسته با نام پیمان نامه های ایران و عراق به ثبت رسید.
شکستن پیمان الجزایر
پس از انقلاب در1979م(1357خ) عراق طی محاسبات برنامهریزی شده خود، کارپروای را شایسته دید تا آفندهای خود را با آماژهای پرشماری به ایران بیاغازد . صدام حسین مهتر جمهوری آنگاه با شکستن پیمان الجزایر به طور رسمی در شهریور1980 به ایران اعلام جنگ كرد. بررسی چبود و آماژهای عراق را از شکستن پیمان الجزایر، به گفته از نویسنده شناخته شده مصذی " هیکل " می آوریم :
« همه تحلیل گران سیاسی و سپاهی بر این باورند كه فرمانرانی عراق به حكم کیانا و سودهای خود کارپروایی شایسته و بازکاری(تکرار) ناشدنی را برای بازیابی نگار ژاندارمی میانبند شاخاب پارس پس از نشیب شاه، بدست آورده و... افزون بر این ، عراق کارپروایی(فرصتی) استثنایی برای شکستن پیمان 1975 و بازپس گیری اروند رود به چنگ آورد...و به آرزوی خود یعنی دگردیس شدن به بزرگ ترین رهبر میانبند شاخاب پارس برسد و به این وسیله مركز فرماندهی امت عرب را در دست میگیرد....همه اینها در كنار دشمنی صدام حسین با خمینی را باید در نگر گرفت ».
برقراری حاكمیت مطلق بر اروندرود ، تجزیه خوزستان از ایران ، ایفای نگار ژاندارم میانبند ، رهبری جهان عرب ، ادعا در درباره آبخوست های سه گانه ایران ، از جمله آماژی بود كه عراق با شکستن پیمان الجزایر خواهان رسیدن به آن بود و آشکارا این آماژها و ادعاها در سخنان رهبران عراق مُکیس(تأکید) می شد :
«صدام پیش از آغاز جنگ خود با ایران، به منظور درست نشان دادن این کار نزد مردم عراق ، به انجام کارهای تبلیغی و روانی متمركز و به سامان برای برانگیختن عرب پرستی میان عراقیها و نیز به یادآوری حقوق تاریخی! (عراقی که چند سال از ساخته شدنش نمی گذشت از حقوق تاریخی سخن می گفت!) عراق در اروندرود و خوزستان و برخی میانبندان دیگر پرداخت و بیم و هراسی از خطر ایران برای عراق و امت عربی در دلها انداخت و آبخوست های تنب كوچك و بزرگ و ابوموسی را بهانه ساخت» ....
شکستن پیمان الجزایر در خبرگزاریهای جهان
نیویورك تایمز در 6 مهر 1359 (28/9/1980) نوشت : صدام حسین پیمان نامه خوار کننده ای را كه ایران نیرومند در سال1975(به عراق) برتابیده بود را لغو کرد .
فایننشان تایمز در 28 شهریور 1359 (19/9/1980) نوشت: روز سه شنبه ، عراق اعلام كرد كه كنترل همه آبراه حیاتی اروندرود را دست گرفته است . عراق گفته است : از این پس باید همه كشتی ها در اروندرود ، درفش عراق را برافرازند و از دستورات مقامات این كشور پیروی نمایند.
كریستین ساینس مانیتو در 31 شهریور 1359 (22/9/1980) نوشت : آماژ فوری عراق در ستیز با ایران پس گرفتن امتیازاتی است كه در سال1975 به ایران داده بود.
سرانجام با پذیرش قطعنامه 598 در كشور عراق دوباره با پیمان نامه الجزایر همداستانی کرد و صدام اوت1990 پایه قراردادن پیمان1975 همداستانی کرد !