دکتر علی میرفطروس
روشن نمایی :
در ویرایش این نوشته، ما از نسک (کتاب) «پارسی بگوییم، تازی نگوییم» ، برای سره نویسی واژه های تازی به پارسی بهره گرفته ایم.
نَسک طبری در سال ۳۵۲ به دست ابوعلی محمّد بلعمی به فارسی ترجمه شد و بلعمی خود نیز بازجستهایی بر آن افزود. او سالها وزیر عبدالملک بن نوح سامانی بود و شاید تا پایان ترجمه تاریخ طبری (۳۵۵) وزیر بوده است. از اینرو نوشته های او درباره بابک جدا از وابستگیهای سیاسی و رگداریهای(تعصّبات) کیشی وی نیست. بر این شالوده است که بلعمی زشتترین انگها را به بابک زده و بدترین دشنامها را به وی دادهاست و کیش (آیین) او را «حلالکردن حرامها که اندر دین محظور است و می خوردن و زنا کردن» دانسته است.۵۵ بلعمی نیز جنگهای بابک با سپاهیان عباسی و چگونگی بردگی و آیینمرگی(شهادت) وی را زند(شرح) داده است.۵۶
احمد بن اعثم الکوفی (درگذشت ۳۱۴) همزمان با طبری به گرداوری نسک الفتوح پرداخت. چونی بازجستها و داستانگریهای کوفی نشان میدهد که او فریور(مستقیم) به تاریخ طبری چشم داشته و یا از سرچشمه های آبشخور بکارگیری طبری بهره برده است. کوفی نیز گزارش پردامنه ای(مفصّلی) از خیزش بابک و جنگهای او با سپاهیان عباسی به دست داده و بهویژه از میانیندان(مناطق) و میدانگاههای جنگ یاد کردهاست و سرانجام گزارش خود را با دستگیری و چگونگی آیینمرگی(شهادت) بابک به پایان برده است.۵۷
ابوالحسن مسعودی شاید نخستین گرداورنده ای بودهاست که به گوکان(تفصیل) باورهای خرّمدینان و سرخجامگان را گردآوری و کرده است. او در نَسک المقالات فی اصول الدیانات و سرّ الحیاة بازجُستهای پردامنه و زندیده ای(مشروحی) درباره خرمدینان فراهم آورده بود ،۵۸ ویک(اما) این دو نَسک در گردش رویدادهای روزگار نابود شدند و آنچه از آن بازجستها ماندهاست همان گزارش کوتاهی است که در دو نَسک مُروجالذهب و التّنبیه و الاشراف آورده است. مسعودی در این دو نَسک شنوادان(اطلاعات) ارزندهای درباره باورهای خرّمدینان و سرخجامگان و چگونگی آیینمرگی بابک به دست داده است. او نَسک گمشده عیونالمسائل و الجوابات تألیف ابوالقاسم بلخی را -که به گفته ابن ندیم اخبار و آیینهای خرمدینان را گرد آورد بود- داشت و گویا در نوشتههای خود آنرا بکار گرفته است. مسعودی بهدرستی بر پایگاه مردمی بابک مُکیس(تأکید) کرده و نوشته است: بابک در دلهای مردم جایگاهی بزرگ داشته و کرامندی(اهمیّت) و سترگی کار و پرشماری سپاهیانش آنچنان بود که نزدیک بود خلافت عباسی را از میان بردارد و مسلمانی را دگر کند. مسعودی در ۳۳۲ همچنین از سرخجامگان زمانش و دستههای گوناگون خرمدینان یاد کرده است.۵۹
نکته تازه و درخشان در گزارش مسعودی گفتگوی معتصم، خلیفه عباسی با بابک است؛ به روایت مسعودی، بابک را بیاوردند و برابر معتصم برگردانیدند. معتصم بدو گفت: «تو بابکی؟» و او پاسخ نداد و خلیفه چند بار این پرسش را واگویه کرد و بابک همچنان خاموش بود. افشین به بابک نگریست و گفت: «وای بر تو! امیر مؤمنان با تو سخن میکند و تو خاموشی؟» بابک گفت: «بله! من بابکم.» در این گاه معتصم به سجده افتاد…۶۰
نوشتههای مسعودی همچنین ستدگاه(مآخذ) ارزشمندی برای فرایافت(درک) فراخوردهای(مناسبات) فراهمادی(اجتماعی) و نهشهای(شرایط) ویناداریک(سیاسی) روزگار عباسیان به هنگام پیدایی بابک خرمدین به شمار میرود.
در همین دوران ابوالحسن اشعری (درگذشت ۳۳۰) با بکارگیری بازگفت های نوبختی و اشعری قمی درباره باورهای خرمدینان، آنان را از غلات شیعه دانسته است.۶۱
ابو زکریا ازدی (درگذشته به سال ۳۴۰) در تاریخ خود به جنگهای بابک خرمدین با سپاهیان معتصم عباسی نَمار(اشاره) کردهاست، ویک(اما) از باورها و اندیشه های بابک سخنی نگفته است.۶۲
در سال ۳۴۱ ابودلف المهلهل ، چامه سرا و جهانگرد تازی برای نخستین بار از ستاد کویانی(مرکزی) سرخجامگان (دژ بذّ) دیدار کردهاست و در نَسک خود شنوادان(اطلاعات) ارزشمندی درباره شهرها و راهها و فراورده های اندازه داری(اقتصادی) میانبند(منطقه) آذربایجان به دست داده است.۶۳
در همین دوران اصطخری با بکارگیری سرچشمه های دیگر به سال ۳۴۰ کتاب مسالک و ممالک را نوشت و در آن به شهرها و دهیو های(نواحی) آذربایجان و میانبندان(مناطق) باشیده(مسکونی) خرمدینان نَماریده (اشاره کرده) است.۶۴ بازگویی اصطخری در سال ۳۶۷ به دستاویز ابن حوقل بازگو شده است.۶۵
نَسک مطهّر بن طاهر مقدسی ۶۶ از سرچشمه های ارزشمندی است که بازجست های تاریخی و تبار باورهای در آن با یکدیگر بهم آورده(تلفیق) شدهاند. این نسک هم از نگر تبار باورها و هم از نگر تاریخی در خوانش خرمدینان و سرخجامگان کرامندی(اهمیّت) فراوان دارد.
مقدسی در گرداگرد سالهای ۳۵۰ از خرمدینان دیدار کردهاست و به گفته خود او با «برخی از دانشمندان خرّمیه» بستگی(ارتباط) داشته است.۶۷ این امر ارزش شنوادان(اطلاعات) و بازگوییهای او را دوچندان میکند. او در نسک خود بخش جداسری(مستقلی) با سرسخن «در یادکردن مذاهب خرّمیه» برگزینش(اختصاص) داده است. مقدسی نخستین گرداورنده ای است که از برزن، کودکی و نهشهای(شرایط) دشوار زندگی بابک در نوجوانی شنوادان(اطلاعات) باریکی داده است. او از باور خرمدینان به روانرفت(تناسخ) و از خیمها(اخلاق) و باورهای آنان یاد کرده و یکرنگی و پاکدامنی و راستگویی و درستی خرّمدینان زمانش را گواهی کرده است.۶۸ مقدسی همچنین از شورش سرخجامگان خراسان به رهبری عبدالوهّاب (در زمان منصور عباسی) سخن گفته است.۶۹ به نگر میرسد که این شورش همان شورش سال ۱۶۲ در گرگان به رهبری عبدالقهّار بوده باشد که به دست عمرو بن علاء سرکوب شد.۷۰
با پروا به اینکه گرداورندگان روامندی(معتبری) چون طبری و مسعودی و مقدسی که به فراهم آری(تدوین) تازه های(اخبار) بابک دلبستگی داشتهاند، هیچیک از نَسک اخبار بابک گرداوری شده واقد بن عمرو تمیمی نام نبردهاند، رودرروی نگر دکتر صدیقی،۷۱ میتوان دلارام بود که نسک واقد پس از کتاب مقدسی و در گرداگرد سالهای ۳۶۰-۳۷۰ گرداوری شده است. چند سال پس در سال ۳۷۷ ابن ندیم در الفهرست از نَسک مقدسی و نَسک گمشده واقد یاد کرده است. بازگوییهای ابن ندیم اگرچه آلوده به انگ و دشنام نسبت به بابک است، وسک(اما) از نکته های درست و شنوادان ارزنده تهی نیست. این بازگوییها نیز ما را با دوران کودکی و نهشهای(شرایط) سخت زندگی بابک در نوجوانی و از نهادن دشوار پدر و مادر او آگاه میکنند.۷۲
نَسک های قاضی ابوعلی تنوخی (تألیف ۳۶۰) نیز در یاد هلیدهای(اوضاع) سیاسی-کیشی دوران عباسیان و فرایافت(درک) نهشهای(شرایط) فراهمادی(اجتماعی) این دوران ارزش فراوان دارد.۷۳ هموندان(اعضای) خاندان تنوخی از نویسندگان و نویساهای(منشیان) دربار عبّاسیان بودند و خود وی نیز چندی در دستگاه خلافت به سرسخن قاضیالقضات جایگاهی بلند داشت. این زمینه چرایی(سبب) میشد تا ابوعلی تنوخی از نویسگان(اسناد) کرادی(دولتی) و تازه های دست نخست آگاه باشد. تنوخی با زند پایداری و «قدرت نفس» بابک به هنگان نیستکرد(اعدام)، به نکته های ارزندهای نَمار(اشاره) میکند؛ از جمله به سخن عبداللّه، برادر بابک که به هنگام شکنجه و نیستکرد(اعدام) در برابر خلیفه عبّاسی روی سخن(خطاب) به بابک گفت: «ای بابک! تو کاری کردی که کسی نکرد، پس اینک تابی بیاور که کسی نیاورده است.»۷۴
ابن مسکویه در سال ۳۶۹ در پوشینه نخست نَسک خود با بکارگیری تاریخ طبری و سرچشمه های دیگر به جنگهای بابک با سپاهیان عباسی نَمار(اشاره) کرده است. این نَسک با آنکه تا رویدادهای سال ۲۵۱ پیش میرود، ویک(اما) رویدادهای سالهای ۲۲۲-۲۲۳ را در بر ندارد و در هوده(نتیجه) از دستگیری و چگونگی نیستکرد بابک آگهی نداده است.۷۵
گویا در همین زمان است که گرداورنده ای گمنام با بکارگیری تاریخ طبری و سرچشمه های دیگر گزارشی پردامنه از خیزش بابک نموده(ارائه) کرده است. در آن یادی از باورهای فراهمادی(اجتماعی)-سیاسی یا دینی خرّمدینان نیست، ولی نَمارهایی(اشاراتی) به پرکاریهای خداش در خراسان شده است.۷۶
مقدسی بشاری در نَسک جغرافیای خود (گرداوری ۳۷۵) با شناسانیدن شهرها و روستاهای آذربایجان۷۷ کیشهای اسلامی را ۲۸ بخش شمرده و در بخش «کیشهای روستایی» از خرمدینان یاد کرده است.۷۸ مقدسی اگرچه شُوند این بخشبندی را یاد نکردهاست، ویک به نگر میرسد که این بخشبندی بر پایگه نشیمن بیشینه خرّمدینان در ده ها و خاستگاه روستایی آنان چهره گرفته باشد.۷۹
ابوالحسین ملطی(درگذشته به سال ۳۷۷) در نَسک خود با یادآوری دستههای پاد(ضد)اسلامی «اهل الاهواء و البدع» به خرمدینان نیز نَمار(اشاره) کرده و آنان را باورمند به روانرفت(تناسخ) دانسته است.۸۰
ابوبکر محمد الباقلانی(درگذشته به سال ۴۰۳) در یاد دستههای «ملحده» از خرمدینان نیز یاد کرده و آیین آنان را «اسقاط شریعت» و ترک تکالیف شرعی و پیروی از شهوات دانسته است.۸۱
کتاب عبدالقاهر بغدادی (گرداوریده ۴۲۰) از سرچشمه هایی است که برای آگاهی از باورهای خرمدینان و «بابکیّه» دارای کرامندی است. بغدادی با واگویه بازگویی نوبختی، اشعری و مقدسی درباره باور خرّمدینان به روانرفت(تناسخ) به سازگاریدن کیشی بابکیّه در برخورد با دینها و باورهای دیگر نَمار(اشاره) کرده است.۸۲ بغدادی خرّمدینان را از گروه مزدکیان دانسته و باطنیّه، قرامطه، خرمیّه و زنادقه را در یک همدوش(ردیف) جای داده است.۸۳ او به دو نکته کرامند در آبشخور بابکیّه نَمار کردهاست که در سرچشمه های دیگر دیده نمیشوند: یکم، مُکیس(تأکید) میکند که بابکیّه آیین خود را به یکی از پادشاهان پیش از اسلام به نام شروین وابسته(منسوب) میکنند و برآنند که شروین افضل از حضرت محمّد و دیگر انبیا بوده است؛۸۴ دوم، از یک جشن بابکیّه یاد کردهاست که در آن «چراغها را خاموش کنند، مردان و زنانشان به هم درآمیزند و می گسارند و ساز و نای نوازند. »۸۵ روایات بغدادی درباره بابک و بابکیّه اگرچه آمیخته به بازندانی های(اشتباهات) تاریخی است، (مانند بازندانی در نام برادر بابک، عبداللّه،(برگه ۲۵۱ و ۲۶۸) و آلوده به بدنامی و دشنام، ویک بر روی هم دارای ارزش فراوان است. او در نَسک دیگر خود اصولالدّین برخی شنوادان نَسک الفرق را دوباره گویی کرده است.۸۶
نخستین هَنای(اثر) فارسی در تاریخ خلفای عبّاسی زینالاخبار نوشته عبدالحیّ گردیزی است. این نَسک که در سال ۴۳۰ گرداوری شدهاست به دلگذر یاد برخی شورشهای تودهای و برشمرد(بیان) شیوههای شکنجه و سرکوب این شورشها ارزشمند است. گردیزی نیز نَمارهایی(اشاراتی) به خیزش بابک کرده است.۸۷
پوشینه های ۱۴گانه نَسک خطیب بغدادی (درگذشته به سال ۴۶۳) اگرچه شنوادان سودمندی از هلیدهای(اوضاع) فراهمادی(اجتماعی) و سرگذشت منشهای سیاسی-کیسی سده سوم بدست دادهاست، ویک برای پژوهش ما چندان کرامندی ندارد. خطیب بغدادی تنها در پوشینه سوم نسک خود در یاد خلافت معتصم عباسی از پیروزی معتصم بر بابک و به چنگ آری(تصرّف) آذربایجان به افزار افشین یاد کرده است.۸۸
اسفراینی (درگذشته به سال ۴۷۱) بازگوییهای مقدسی و بهویژه بغدادی را واگویه کرده و خرمدینان را از دست های مزدکی شمردهاست و آیین آنان را «حلالدانستن همه محرّمات» دانسته است. او نیز مانند بغدادی، نام عبداللّه برادر بابک را به بژه(خطا) اسحاق یاد کرده است و نیز به آیین «چراغکشان» در جشن خرمدینان و باور آنان به «شروین» نَمار(اشاره) کرده است.۸۹
نَسک خواجه نظامالملک طوسی که در سال ۴۸۴ گرداوریده شدهاست، سرچشمه بسیار ارزشمندی درباره خرمدینان است. خواجه نظامالملک در گرداوریدن نَسکش سرچشمه های دست نخستی چون تاریخ اصفهان و تاریخ خلفای بنیعباس که بدست ما نرسیده، بکار گرفته است و در ژماک(فصل) جداسری(مستقلی) به جنبش خرمدینان پرداخته است. خواجه نظامالملک هم به سرسخن مغز متفکر فئودالیسم دوره سلجوقی و هم به سرسخن یک مسلمان برنایشت(متعصّب) سنّی، کینه سوزانی به خرمدینان و مزدکیان نشان داده است و نگرهایش درباره بابک آلوده به انگ و دروغ بستن است، با این همه به راستگویی و پارسایی و پرهیزگاری خرمدینان نَمار(اشاره) کرده است. سیاستنامه و سیرالملوک به دلگذر یاد نام رهبر خرمدینان برزنهای(نواحی) اصفهان (علی مزدک) و یاد جایگاههای خرمدینان در روستاهای اصفهان و نیز به دلگذر(خاطر) پرداختن به برخی تبارها و باورهای آنان و چگونگی آیینمرگی(شهادت) بابک را ارزش فراوان برخوردار است. خواجه نظامالملک نیز مزدکیان، خرّمدینان، بابکیان(سرخجامگان)، باطنیّه (اسماعیلیه) و قرامطه را در یک رده جای داده و آنان را «همدل» برای براندازی اسلام دانسته است.۹۰
در نَسک بیانالادیان گرداوریده ابوالمعالی محمدالحسینی العلوی که در سال ۴۸۵ نوشته شده، گزاره هایی درباره خرمدینان آمده است. گرداورنده این نَسک خرّمدینان را جزو «زنادقه» به شمار آوردهاست که «تن آسانی و خرّمی اختیار کردهاند و از هر مذهبی آن گرفتهاند که ایشان را خوشتر آید.» وی مانند خواجه نظامالملک، خرّمدینان، قرامطه، زنادقه و اباحیّه را در یک رده(ردیف) جای داده است.۹۱ در در پنجم این نَسک ، گرداورنده زند بلندی از «داستان بابک خرّمدین» بدست داده و با واگویه پارهای از بازگوییهای مقدسی و ابن ندیم، شنوادانی(اطلاعاتی) درباره دوران نوجوانی بابک نشان داده است. در این نَسک برای نخستین بار ما با چهره و منش بابک آشنا میشویم که «بسیار ملیح بود و نیکو رو و خوش آواز.»۹۲
محمدبن عبدالکریم شهرستانی (درگذشته به سال ۵۴۸) از روانرفت(تناسخ) و دمیده شدن(حلول) در باورهای خرمدینان یاد کرده و زنادقه، قرامطه، مزدکیّه، اباحیّه و خرّمدینیّه را یکسان شمرده است.۹۳ او با نَمار به دستههای «خرّمدینیّه» مُکیس(تأکید) کردهاست که «تشویش دین از آنان است.» شهرستانی یادآور شدهاست که در هر شهری خرّمدینان را به نامی ویژه میخوانند، چنانکه در اصفهان خرّمیّه، در ری مزدکیّه و سنبادیّه، در آذربایجان ذاقولیّه و در برزنهای دیگر محمّره(سرخجامگان) مینامند.۹۴
عبدالکریم سمعانی (درگذشته به سال ۴۶۲) زیر نام «بابک» و «خرّمی» شنوادان(اطلاعات) سودمندی به دست داده و برای نخستین بار به نام پدر بابک - مرداس- نَمار(اشاره) کرده است. سمعانی با نَمار به جنگهای بابک با سپاهیان عباسی، بازگویی بغدادی، اسفراینی و دیگران در آبشخور جشن «چراغکشان» در آیین بابکیّه و باور آنان به «شروینشاه» را واگویه کرده است و نخستین گرداورنده است که از دسته «شروینیّه» در کوههای همدان تازه(خبر) داده است.۹۵
نَسک ابن اثیر که در سال ۶۲۸ گرداوریده شدهاست، پس از تاریخ طبری و مروجالذّهب، آزگارترین تاریخ در زند رخداده های سیاسی- فراهمادی(اجتماعی) سده دوم و سوم کوچی(هجری) است. نَسک ابن اثیر در شالوده، برگرفتهای است از نوشته آزگار تاریخ طبری (که بدست ما نرسیدهاست) و نیز از نوشتههای بلاذری و دیگران. او نیز در یاد «برشمرد(بیان) آغاز کار بابک خرّمی» از خرّمدینان آذربایجان (جاودانیّه) یاد کردهاست که در «بذّ» جایگاه داشتند. ابن اثیر با نَمار به ریشه گمانی واژه «خرمدین»، خرمدینان را سخت دشنام داده است.۹۶ او نیز مانند طبری، شرح پرمایه ای از جنگهای بابک و بندگی و نیستکرد وی به دست داده و در پایان مُکیس(تأکید) کرده است که تاریخ بابک و خرمدینان بسیار کرامند و پرمایه است و اگر افشین ریشه آنان را نمیکند، آنان سراسر ایران را میگرفتند و «ایرانیان نزدیک بود از بند عرب رها شوند.»۹۷
جوامعالحکایات هَنای(اثر) محمد عوفی (گرداوریده به سال ۶۳۰) نیز از ستدگاه(مآخذ) ارزشمند درباره بابک خرمدین و جنبش سرخجامگان است. عوفی در گردآوردن نَسک خود برخی از سرچشمه های تاریخی نایاب ، همچون تاریخ خلفای بنیعبّاس را بکار گرفته است. نوشتههای عوفی اگرچه تهی از انگ و دروغ زنی نیست، ویک دارای شنوادان ارزشمندی است که در سرچشمه های دیگر دیده نمیشود. همچون، سخن ابن سیّاح، گماشته خلیفه و چشمدار(مراقب) بابک که هنگام رفتن به نزد خلیفه عباسی به بابک سفارش و مُکیس(تأکید) کرد تا در برابر خلیفه به خاک افتد و ابراز پشیمانی کند و از خلیفه درخواست بخشش کند، ویک بابک با دلیری بسیار از این کار خودداری کرد.۹۸ یا واپسین سخنان عبداللّه برادر بابک به دژخیمش پیش از مرگ، که نشاندهنده وفاداری او به آرمان مردم است: «فلان دهقان را از من درود برسان و بگوی در این حالت نیز ما را از شما فراموشی نیست.»۹۹
پایان بخش دو
سرچشمه ها :
(*) این گفتار ، پیشگفتار نَسک چاپ نشده جنبش سرخجامگان (بابک خرّمدین) است. پالیده ای از فصل نخست این نَسک با نام «خیزش مزدک» در نشریه الفبا(بهار ۱۳۶۲، پاریس) و فصل چهارم آن با نام «زمینههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جنبش سرخجامگان» در نشریه فصلی در گلسرخ (تابستان ۱۳۶۴، پاریس) چاپ شده است. این نوشتار پیشتر در فصلنامه ایراننامه، زمستان ۱۳۶۹، شماره ۳۳، برگه های ۵۷ تا ۸۹ پراکنده شده است.
(۱).خواجه نظامالملک گزارش کمابیش درستی از چگونگی کشتار مزدکیان به دست میدهد. نگاه کنید به سیاستنامه، تصحیح جعفر شعار، انتشارات جیبی، تهران، ۱۳۶۴، برگه های ۲۳۵-۲۴۸.
(۲).برخی از مورّخان مُکیس(تأکید) میکنند که «نوشیروان چون دید قتل به افراط رسیده… لاجرم بر بقایای آن طایفه [مزدکیان] ابقاء نمود.» خواندمیر، حبیب السّیر، انتشارات خیام، تهران، ۱۳۳۳، برگه ۲۴۰، زینالعابدین شیروانی بستان السیاحه، انتشارات نسائی، تهران، بدون تاریخ، برگه ۶۰۶.
(۳). اینکه در خیزشهای آینده «مزدکیان جدید»، ستاد مرکزی قیام مقنّع در قلعه کوهستانی «سام» یا سنام (نزدیک شهر کش در حوالی بخارا)، ستاد مبارزاتی بابک خرّمدین در دژ کوهستانی «بذّ» (در کوههای سبلان) و مرکز پیکارهای حسن صبّاح در قلعه الموت جای داشت، باید یکی از کنشگرهای پایداری این خیزشها بوده باشد.خواجه نظامالملک نیز از خرّمدینان سپاهان (اصفهان) که «در کوهها مأوا گرفتهاند» یاد کرده است، سیاستنامه، همان، برگه ۲۸۵.
(۴).سیاستنامه، همان، برگه ۲۴۹. همچنین نگاه کنید به:مجملالتواریخ و القصص، مؤلف ناشناس به تصحیح ملکالشعرای بهار، انتشارات کلاله خاور، تهران،۱۳۱۸ ش، برگه ۳۵۴ و ۳۵۸.
(۵).درباره این پایداریها، شورشها و سرکوبها نگاه کنید به علی میرفطروس، ملاحظاتی در تاریخ ایران و اسلام، انتشارات فرهنگ، فرانسه-کانادا، ۱۹۸۸، برگه های ۶۷-۹۳.
(۶).نگاه کنید به.احمد بن یحیی بلاذری، فتوحالبلدان، ترجمه آذرتاش آذرنوش، بنیاد فرهنگ ایران، تهران، ۱۳۴۶، برگه ۱۰۱ و ۱۶۷ و ۱۶۸ و ۲۸۸، و ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی، تاریخ بخارا، به تصحیح مدرّس رضوی، بنیاد فرهنگ ایران، تهران، ۱۳۵۱، برگه ۴۲ و ۶۶. درباره دیگر آبشخورها و مواد این آشتینامهها نگاه کنید به: محمد بن جریر طبری، تاریخ الرّسل و الملوک، ترجمه صادق نشأت، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، ۱۳۵۱، برگه ۴۱۴ ،۴۲۴ ،۴۲۷.
(۷).ابن اثیر، الکامل، پوشینه ۷، برگه ۸۶؛ فتوح البلدان، برگه ۲۹۴، ۳۰۹؛ همچنین نگاه کنید به: ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، پوشینه ۱۱، برگه ۵۹، به نگفت از محمدجواد مشکور، نظری به تاریخ آذربایجان، انتشارات انجمن آثار ملی، تهران، ۱۳۲۹، برگه ۱۳۵، احمد کسروی، شهریاران گمنام، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۳۵، برگه ۱۴۳.
(۸).تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، ۱۳۵۶، پوشینه ۲، برگه ۳۶۱-۳۶۲.
(۹)فتوح البلدان، همان، ص ۱۴۰،۱۶۵-۱۶۶ ،۱۶۷-۱۶۸؛ احمد بن ابی یعقوب(یعقوبی)، البلدان، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، ۱۳۵۶، برگه ۱۲۶؛ ابن فقیه همدانی، مختصر البلدان، ترجمه ح. مسعود، بنیاد فرهنگ ایران، تهران، ۱۳۴۹، برگه ۹۶، ۱۲۶، ۱۵۲-۱۵۳.
(۱۰).یعقوبی در ذکر طغیان این مالکان به سال ۱۹۸(سه سال پیش از خیزش بابک) یادآور میشود: «در آذربایجان محمد بن روّاد ازدی و یزید بن بلال یمنی و محمد بن حمید همدانی و عثمان بن افکل و علی بن مرطائی و در عراق عجم [جبال: همدان، کرج، اصفهان، ری و...] ابودلف عجلی و مرّه بن ابی ردینی و علی بن بهلول و محمد بن زهره… سر به طغیان برداشتند.» تاریخ یعقوبی، همان، پوشینه ۲، برگه ۴۶۱-۴۶۲. همچنین نگاه کنید به: سیاستنامه، همان، برگه ۲۸۰.
(۱۱).حسن بن محمد قمی، تاریخ قم، تصحیح سید جلالالدین تهرانی، چاپ مجلس، تهران، ۱۳۱۳، برگه ۴۸، ۲۶۲،۲۶۳.
(۱۲).برخی از مورخان در یاد نخستین کار بابک در نواحی آذربایجان، پس از رسیدن به رهبری خرّمدینان، یادآور میشوند: «و نخست کاری که کرد بر جماعتی از عرب یمنی تاخت و همه را کشت و آن نواحی را گرفت.» ابوالمعالی محمد بن الحسینی العلوی، بیان الادیان، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، فرهنگ ایرانزمین، تهران،۱۳۴۱، پوشینه۱۰، برگه ۳۰۰. در سرچشمه های دیگر از این «جماعت عرب یمنی» تنها به نام «مسلمانان» یاد شده است. نگاه کنید به: مطهّر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ (آفرینش و تاریخ)، ترجمه محمدرضا شفیعیکدکنی، بنیاد فرهنگ ایران، تهران، ۱۳۵۲، پوشینه ۶، برگه ۱۱۶؛ محمد عوفی، منتخب جوامع الحکایات، به تصحیح و تحشیه ملکالشعرای بهار، انتشارات وزرات فرهنگ، تهران، ۱۳۲۴، برگه ۲۵۵.
این گونه واکنشهای پاد عربی در نواحی دیگر ایران نیز هستیداشته است. نمونه وار در همین دوران، مردم طبرستان «در یک روز اصحاب خلیفه (یعنی اعراب) را در شهر و بازار و مسجد و گرمابه و خانقاه و هرکجا که مییافتند میکشتند و زنان طبرستانی که شوهر از عرب کرده بودند شوهرهای خود را میگرفتند و آنها را میکشتند و چنان شد که از حدّ تمیشه تا به گیلان یک روز دمار از روزگار آنها [اعراب] برآوردند.» ظهیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان، رویان و مازندران، به کوشش محمدحسین تسبیحی، انتشارات شرق، تهران،۱۳۴۵ ، برگه ۶۰؛ ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، تصحیح عباس اقبال، کلاله خاور، تهران، ۱۳۱۴، پوشینه ۱، برگه۱۸۳.
(۱۳)ابن حزم،الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، مصر، ۱۳۱۷، پوشینه ۲، برگه های ۱۱۵-۱۱۶؛ و عبدالقاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، به حواشی محمّد بدر، مطبعة المعارف، مصر، ۱۳۲۸ هـ، برگه ۱۷۳؛ خواجه نظامالملک طوسی، سیاستنامه، همان، برگه ۲۵۰،۲۸۵-۲۸۶؛ شاکر مصطفی، دوله بنی العبّاس، نشر وکالة المطبوعات، کویت، ۱۹۷۳، پوشینه ۱، برگه ۲۶۹.
(۱۴)سلمان فارسی به دنبال آزار مانویان و مزدکیان از ایران گریخت، امّا در حوالی حجاز ، قبیله بنیکلب او را به بردگی گرفتند و سپس به قبیله دیگری فروختند و سرانجام در شمار بردگان حضرت محمد درآمد و آن حضرت سلمان را به خاطر آگاهی و دانشش آزاد کرد و جزو مشاوران خویش جای داد. رفتار و کرداری که از سلمان آورده اند گرایشهای ضداشرافی و شاید مزدکی او را نشان میدهد . سلمان، خود میگفت: «از اهالی جی (اصفهان) است و آتشپرست (زرتشتی) بوده و در خدمت پدرش دانش آموختگی کرده است.» حمداللّه مستوفی، تاریخ گزیده، به اهتمام عبدالحسین نوایی،انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۳۹، برگه ۱۶۵، فخرالدین بناکتی، تاریخ بناکتی، به کوشش جعفر شعار، انتشارات انجمن آثار ملی، تهران، ۱۳۴۸. برای آگاهی بیشتر نگاه کنید به :
Louis Massignon,Salman pak et les premices spiritulles de I’Islam iranien,Paris,1934.
(15).اخبار العبّاس، مؤلّف گمنام، به تصحیح دوری و مطلّبی، بیروت، ۱۹۷۱، برگه ۱۵۹،۲۱۲،۴۰۳-۴۰۴، محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، بنیاد فرهنگ ایران، تهران، ۱۳۵۳، پوشینه ۹، برگه ۴۰۸۹، ۴۱۶۴؛ آفرینش و تاریخ (البدء و التاریخ)، همان، پوشینه ۶، برگه ۶۳-۶۴؛ ابن اثیر، کامل، پوشینه ۸، برگه ۹۵.
(۱۶).تاریخ طبری، همان، پوشینه ۹، برگه ۴۱۶۴؛ آفرینش و تاریخ، همان، پوشینه ۶، برگه ۶۳؛ ابن حزم، الفضل، همان، پوشینه ۴، برگه ۱۸۶.
(۱۷).ابوالحسن مسعودی، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، ۱۳۴۷، پوشینه ۲، برگه ۲۹۷.
(۱۸).سیاستنامه، همان، برگه ۲۴۹.
(۱۹).همان، برگه ۲۵۰-۲۵۱، ۲۷۹.
(۲۰).تاریخ بخارا، برگه ۹۴، ۹۷.
(۲۱).مروج الذّهب، همان، پوشینه ۲، برگه ۴۷۱.
(۲۲).ابوحنیفه دینوری، اخبار الطّوال، ترجمه صادق نشأت، بنیاد فرهنگ، تهران، ۱۳۴۶، برگه ۴۳۰؛ تاریخ طبری، همان، پوشینه ۱۴، برگخ ۵۹۵۸؛ منتخب جوامع الحکایات، همان، برگه ۴۶۰.
(۲۳).ابوسعید عبدالحی گردیزی، زین الاخبار، به تصحیح و تحشیه عبدالحی حبیبی، بنیاد فرهنگ ایران، تهران، ۱۳۴۷، برگه ۷۶.
(۲۴).از جمله این بحرانها و ستیزهگریها میتوان به آبشخورهای کرامند زیر نَمارید(اشاره کرد):
جنگ درونی میان امین و مأمون برای بدستاری نیرو خلافت عباسی (از سال ۱۹۴ هـ تا ۱۹۸)، خشکسالی و گرسنگی در برزن های آذربایجان، خراسان، ری و اصفهان و در عین حال برتابش(تحمیل) مالیاتهای سنگین بر مردم این برزنها، طغیان مالکان و خردهمالکان عربتبار در برزنهای آذربایجان.
نگاه کنید به تاریخ طبری، همان، پوشینه ۱۲، برگه ۵۳۹۹-۵۴۲۹ و پوشینه ۱۳، برگه ۵۶۶۲؛ مروجالذّهب، همان،پوشینه ۲، برگه ۴۰۲ و ۴۰۴-۴۰۶ و ۴۴۲؛ تاریخ یعقوبی، همان، پوشینه ۲، برگه۴۶۱-۴۶۳.
(۲۵).نگاه کنید به زنجیره گفتارهای سعید نفیسی، مجله مهر، دوره نخست، شمارههای ۹ و ۱۰ و ۱۲، سال ۱۳۱۲ و دوره دوّم، شمارههای ۱ و ۳، سال ۱۳۱۳ و مجموعه همین گفتارها (با الحاقات و اضافات) با عنوان بابک، دلاور آذربایجان، انتشارات فروغی، تهران، ۱۳۳۳.
Gholam hossein Sedighi, Les Mouvements religieux iraniens au IIeet au IIIesiecle de I’hegire, Paris,1938, pp.187-286
از این دو نَسک در بخش دوّم (بررسی سرچشمه ها و پژوهشهای نوین) سخن خواهیم گفت.
(27) Chronique de Michel le-syrien tome 3,pp.50-53,ed.et tr.par J.B.Chabot,Paris, 1905.
همچنین نگاه کنید به ژ.مارکورات،«یک کنفرانس دانشی درباره آذربایجان»، ترجمه رضازاده شفق، در مجله ایرانشهر، شماره ۷، برلین، مهرماه ۱۳۰۵، برگه ۴۰۳-۴۰۴.
(28). Chronique.Ibid.,Tome 3.pp.84,88-90,101.
(28) The Apology of al-Kindy,Written at the Court of al-Ma?mu?n,in Defence of Christianity against Islam,ed.and tr.by Dr.Tien, London, 1882, pp.13-15,19,22-25,37-38.
بخشهایی از رساله الکندی در این رساله دکتری آمده است:
G.Tartar,Dialogue islamo-chretien sous le calife le-Mamun(813-834), strasbourg, 1977.
(29).جلال برگشاد، بابک، ترجمه رحیم رئیسنیا و رضا انزابی، انتشارات نگاه، تهران، ۱۳۶۳، برگه های ۳۷۲-۳۸۰.
(۳۰).دیوان ابو تمّام، به شرح الخطیب التبریزی، تحقیق محمد عبده عزّام، ۴ پوشینه، دارالمعارف مصر، ۱۹۷۶.
(.۳۱)دیوان ابو تمّام، همان، پوشینه۱، برگه ۲۱۸، ۳۳۳،۳۳۵؛ ج ۲، برگه ۱۸، ۲۰، ۲۶ ،۳۴، ۳۶-۳۷، ۳۹، ۱۳۸، ۳۳۲ ،۳۶۷، ۳۷۴؛ ج ۳، ص ۱۳۵، ۱۳۷، ۱۴۱، ۲۳۶، ۲۳۷، ۳۱۶-۲۳۲-۲۶۶، ۳۱۶-۳۱۹؛ پوشینه ۴، برگه ۶۴۹-۶۵۶.
(۳۳).همان، پوشینه ۲ ،برگه ۴۰، پوشینه ۴، برگه ۶۵۲.
(۳۴).معجم البلدان، دار صادر، بیروت، ۱۳۷۴-۱۳۷۶ هـ/۱۹۵۵-۱۹۵۷ م، پوشینه ۱، برگه ۶۵، ۱۵۲، ۳۶۰-۳۶۱؛ پوشینه ۲، برگه ۴۵۳؛ پوشینه ۵، برگه ۲۴۴-۲۴۵.
(۳۵).ابن خردادبه،المسالک و الممالک،طبع بردل،لیدن،۱۸۸۹؛برگه ۱۱۹-۱۲۲.
(۳۶).خلیفه بن خیّاط، تاریخ، تحقیق سهیل زکار، طبع وزاره الثقافه، دمشق، ۱۹۶۸،پوشینه ۲، برگه ۶۸۶، ۷۳۹، ۷۷۷-۷۷۸،۷۸۶-۷۸۸.
(۳۷)اخبار العبّاس (مؤلف گمنام)، به تصحیح دوری و مطلّبی، دارالطیعه، بیروت،۱۹۷۱، برگه ۱۵۹، ۲۱۲ ، ۲۰۳-۲۰۲.
(۳۸).کتاب المعارف، با مقدمه وستنفلد، چاپ گوتینگن، آلمان، ۱۸۵۰، برگه ۱۹۸.
(۳۹).تاریخ یعقوبی، همان، پوشینه ۲، برگه های ۴۸۲-۴۸۳.
(۴۰)کتاب بغداد، به تصحیح محمد زاهد کوثری، نشر الثقافه الاسلامیّه، قاهره، ۱۳۶۸ هـ/۱۹۴۹ م، برگه ۷۴.
(۴۱)تاریخ یعقوبی، همان، پوشینه ۲، برگه ۳۹۸، ۴۸۳-۴۸۵، ۴۹۸، ۴۹۹، ۵۰۰-۵۰۴.
(۴۲).البلدان، همان، برگه۴۷، ۵۰.
(۴۳).فتوح البلدان، همان، برگه ۱۱۴، ۱۱۶، ۱۶۸، ۱۶۹.
(۴۴).اخبار الطّوال، برگه ۴۰۸-۴۰۹، ۴۱۹-۴۲۳.
(۴۵).همان، برگه ۴۱۹.
(۴۶).همان، مقدمه مصحّح متن عربی، ص کج-کد. در مورد سرنوشت مقفّع و عقاید او نگاه کنید به: علی میرفطروس، حلاّج، انتشارات فرهنگ، فرانسه و کانادا، ۱۹۹۰، برگه های ۱۱۲-۱۱۵.
(۴۷).الایضاح، با تصحیح و تحشیه سید جلالالدین محدّث ارموی، طبع دانشگاه تهران، ۱۳۵۱، برگه های ۵۲-۵۸.
(۴۸).مسائل الامامه، تحقیق یوسف فان اس، طبع بیروت، ۱۹۷۱، برگه های ۴-۹، ۱۷، ۳۲-۳۵.
(۴۹).فرق الشّیعه، به اهتمام و ترجمه محمدجواد مشکور، بنیاد فرهن گ ایران، تهران، ۱۳۵۳، برگه های ۶۰-۶۳، ۷۳-۷۵. یادآور میشویم که عباس اقبال آشتیانی انتساب این کتاب را به نوبختی مردود میداند. نگاه کنید به: عباس اقبالآشتیانی، خاندان نوبختی، انتشارات طهوری، تهران، ۱۳۵۷، برگه های ۱۴۳-۱۶۰.
(۵۰)کتاب المقالات و الفرق، با مقدمه و حواشی عربی محمدجواد مشکور، انتشارات عطائی، تهران، ۱۳۴۲، برگه های ۴۴، ۶۴، ۱۸۶.
(۵۱).تاریخ طبری، همان، پوشینه ۱۲، برگه های ۵۲۷۶، ۵۲۷۷، ۵۳۶۳.
(۵۲).همان، پوشینه ۱۳، بیشینه برگه ها.
(۵۳).همان، پوشینه ۱۳، برگه۵۶۶۱.
(۵۴).نمونه وار نگاه کنید به: تاریخ طبری، همان، پوشینه ۱۳، برگه های ۵۸۵۲-۵۸۵۳ در اظهار و اعتراف زنان اسیر نسبت به نیکویی و رفتار انسانی بابک با آنان.
(۵۵).ابوعلی بلعمی، تاریخنامه طبری، به کوشش و تصحیح محمد روشن، نشر نو، تهران، ۱۳۶۶، پوشینه ۳، برگه ۱۲۵۷. بلعمی همین اتهامات را نیز به مزدک منسوب میکند. نگاه کنید به: تاریخ بلعمی، به تصحیح ملکالشعرای بهار، انتشارات اداره کل نگارش وزارت فرهنگ، تهران، ۱۳۴۱، پوشینه ۱، برگه ۹۶۷.
(۵۶).همان، پوشینه ۳، برگه های ۱۲۵۷-۱۲۵۷.
(۵۷).احمد بن اعثم الکوفی، کتاب الفتوح، طبع دار النّدوه الجدیده، بیروت، بدون تاریخ، پوشینه ۸، برگه های ۳۱۸-۳۱۹، ۳۲۴-۳۵۳.
(۵۸).مسعودی، مروج الذّهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، بنگاه ترجمه نشر کتاب، تهران، ۱۳۴۷، پوشینه ۲، برگه ۲۹۷؛ و التنبیه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، ۱۳۴۹، برگه های ۳۳۶-۳۳۷.
(۵۹)مروج الذّهب، همان، پوشینه۲، برگه های ۲۹۷، ۴۶۹-۴۷۲؛ التنبیه، همان، برگه های ۱۵۲، ۱۵۳، ۳۳۶-۳۳۸
(۶۰).مروج، همان، پوشینه۲، برگه ۴۷۱.
(۶۱).مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، تحقیق محمد محییالدّین عبدالحمید، قاهره، ۱۹۵۴، پوشینه ۲، برگه ۴۳۸.
(۶۲).تاریخ الموصل، تحقیق علی حبیبة، طبع المجلس الاعلی للشئون الاسلامیه، قاهره، ۱۹۶۷، برگه های ۳۴۳، ۳۵۳، ۳۷۸، ۳۸۶، ۴۱۴-۴۱۵، ۴۲۲، ۴۲۶.
(۶۳).سفرنامه ابودلف در ایران، با تعلیقات و پژوهشهای ولادیمیر مینورسکی، ترجمه ابوالفضل طباطبائی، انتشارات فرهنگ ایرانزمین، تهران، ۱۳۴۲، برگه های ۳۸-۴۲ و ۴۵-۵۰.
(۶۴).ابوالقاسم اصطخری، مسالک و ممالک، به کوشش ایرج افشار، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، ۱۳۴۷، برگه های ۱۵۵-۱۶۱، ۱۶۷.
(۶۵).ابن حوقل، صورة الارض، ترجمه جعفر شعار، بنیاد فرهنگ ایران، تهران، ۱۳۴۵، برگه های ۸۱-۱۰۰، ۱۱۴، ۱۱۶.
(۶۶).البدء و التاریخ، همان، پوشینه۳، ۴، ۶.
(۶۷).همان، پوشینه ۳، برگه ۱۰۳.
(۶۸).همان، پوشینه ۴، برگه های ۲۵-۲۶؛ پوشینه ۶، برگه های ۱۱۵-۱۱۹.
(۶۹).همان، پوشینه ۶ ، برگه ۹۹.
(۷۰) .ابن اثیر، کامل، همان، پوشینه ۱۰، برگه ۶؛ تاریخ طبری، همان، پوشینه ۱۲، برگه ۵۱۱۱؛ تاریخ یعقوبی، پوشینه ۲، برگه ۳۹۸.
(71). GH-H.Sadighi, Ibid., p.234.
(72).ابن الندیم، الفهرست، دارالمعرفه، بیروت، ۱۳۹۸ هـ-۱۹۷۸ م. برگه های ۴۷۹-۴۸۲، ترجمه فارسی، محمدرضا تجدّد، انتشارات ابن سینا، تهران، ۱۳۴۳، برگه های ۶۱۱-۶۱۴. باید گفت که در این متن عربی و نیز در بسیاری از نسخ کهن الفهرست «خرّمیه» همه جا «حرمیّه» آمده است و آن را از« حرام» جدا شده دانستهاند!
(۷۳).نشوار المحاضره و اخبار المذاکره، تصحیح عبّود الشالجی، ۸ مجلد، دار صادر، بیروت، ۱۳۹۳/۱۹۷۳؛ کتاب الفرج بعد الشدّه، تصحیح عبّود الشالجی، ۵ پوشینه، دار صادر، بیروت، ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
(۷۴).نشوار، همان، پوشینه ۱، برگه ۱۴۷. تنوخی نام برادر بابک (عبداللّه)را به اشتباه مازیار یاد کرده است.
(۷۵).تجارب الأمم، طبع بریل، لیدن، ۱۸۷۱، پوشینه ۱، برگه ۴۳۷، ۴۵۰، ۴۶۴، ۴۷۳-۴۷۷، ۴۸۲-۴۸۵.
(۷۶).العیون و الحدائق فی اخبار الحقایق (مؤلف گمنام)، به ضمیمه تجار الأمم، طبع بریل، ۱۸۷۱، برگه های ۳۵۴-۳۸۸. بخش کوچکی از این کتاب با نام خلافت معتصم در سال ۱۸۷۱ از سوی انتشارات «بریل» پراکنده شد. این کتاب دربردارنده جنگهای بابک با سرداران معتصم عباسی و چگونگی دستگیری و اعدام بابک است که در پایان با شعری از ابو تمّام در ستایش معتصم و افشین پایان مییابد (برگه های ۲-۲۷).
(۷۷).احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، انتشارات شرکت مؤلفان و مترجمان، تهران ، ۱۳۶۱، پوشینه ۲، برگه های ۵۵۵-۵۶۱.
(۷۸)همان، پوشینه ۱، برگه ۵۱.
(۷۹).یعقوبی (به سال ۲۷۸) و مسعودی (به سال ۳۳۲) از زندگی فرقههای خرّمدینان در کشتزارها و روستاهای اصفهان، آذربایجان، ری و خراسان خبر دادهاند. نگاه کنید به: البلدان، همان، ص ۵۰؛ مروج، همان، پوشینه ۲، برگه ۲۹۷.
(۸۰)التنبیه و الردّ علی الاهواء و البدع، تحقیق محمد زاهد کوثری، بغداد، ۱۹۶۸، برگه ۲۲.
(۸۱).التمهید فی الرد علی الملحدة المعطّله و الرافضه…، تحقیق محمود محمد الخضیری و محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره، ۱۹۴۷، برگه های ۲۳-۲۴، ۳۰، ۴۵.
(۸۲)ابو منصور عبدالقاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، به حواشی محمّد بدر، مطبعه المعارف، مصر، ۱۳۲۸/۱۹۱۰، برگه ۲۵۲.
(۸۳).همان، برگه ۲۵۱.
(۸۴).همان، برگه۲۵۲. محمدجواد مشکور در ترجمه کتاب الفرق بین الفرق یا تاریخ مذاهب اسلام، برگه ۱۹۲، خرّمیه را از پیروان «شروین بن سرخاب» از شاخه کیوسیه از آل باوند بشمار آورده است.
(۸۵).همان، برگه ۲۵۲. آیین «چراغکشان» بعدها در دیگر جنبشهای ضداسلامی و الحادی (از جمله در جنبش نقطویان) نفوذ کرد. این آیین حاکی از معاشرت و «درهم آمیختن» آزادانه زنان و مردان بوده است، چیزی که در اسلام «کفر» و «اباحه» خوانده میشد. نگاه کنید به احمدعلیخان وزیری، جغرافیای کرمان، برگه ۱۵۶، تصحیح و تحشیه باستانیپاریزی، ضمیمه مجله فرهنگ ایرانزمین، پوشینه۱۴، تهران، ۱۳۴۵-۱۳۴۶؛ معصوم علیشاه، طرائق الحقایق ، پوشینه ۳، برگه ۱۳۶، به تصحیح محمدجعفر محجوب، کتابخانه بارانی، تهران، ۱۳۳۹؛ باستانیپاریزی ، کوچه هفت پیچ ، انتشارات نگاه، تهران، ۱۳۶۳، برگه ۲۶۳، ۲۶۴؛ علی میرفطروس، جنبش حروفیّه و نهضت پسیخانیان (نقطویان)، انتشارت تاریخ، تهران، ۱۳۵۸، برگه ۱۱۵.
(۸۶)عبد القاهر بغدادی، اصول الدّین، پوشینه ۱، مطبعه الدوله، استانبول، ۱۳۴۶/۱۹۲۸، برگه های ۳۱۹-۳۲۳.
(۸۷).زین الاخبار، به تصحیح و تحشیه عبدالحیّ حبیبی، انتشارات دنیای کتاب، تهران، ۱۳۶۳، برگه های ۱۷۵، ۱۷۷، ۱۷۸، ۱۸۰-۱۸۳.
(۸۸)تاریخ بغداد، دار الکتاب العربی، بیروت، ۱۳۵۰ هـ، پوشینه ۳، برگه ۳۴۳.
(۸۹).ابی المظفر اسفراینی، التبصیر فی الدین و تمییز الغرقة الناجیه من الفرق الهالکین، به تصحیح محمد زاهد کوثری، نشر مکتبة الخانجی، مصر، ۱۳۷۴/۱۹۵۵.
(۹۰).سیاستنامه تاکنون به تصحیح هیوبرت داک، عبّاس اقبالآشتیانی، محمد قزوینی، عبدالرحیم خلخالی و جعفر شعار چاپ و منتشر شده است. نسخه مورد استفاده ما (تصحیح جعفر شعار برگه های ۲۴۹-۲۵۱ و ۲۷۹-۲۸۶، انتشارات جیبی، تهران، ۱۳۴۸، اگرچه دارای اصالت بیشتری است، اما در تصحیح این نسخه نیز اشتباهات مهمّی وجود دارد که از آن جمله میتوان به آبشخور زیر نَمارید(اشاره کرد) :
در یاد خیزش خرّمدینان (سرخجامگان) به سال ۳۰۰ هجری آمده است :
و در ایام واثق، دیگر بار، خروج کردند خرّمدینان در ناحیت سپاهیان، و فسادها کردند و تا سنه ثلاثمائة [۳۰۰] هجری خروج میکردند و کره (کرج) را بغارتیدند دیگر باره، و خلقی بکشتند و باز مقهور گشتند، و «باریزد شاه» خروج کرد و در کوههای سپاهان، مأوی گرفت(برگه ۲۸۴-۲۸۵).
مصحّح (بدون ذکر مأخذ) در توضیح «باریزد شاه» یادآور شده است: «باریزد شاه» از خرّمدینان و خروجکنندگان روزگار «واثق»… که در کوههای سپاهان جای گرفته و فتنه او سی و اند سال برپا بود.» سیاست نامه، برگه ۳۴۶).
با توجه به منابع تاریخی و با دقّت در نسخههای دیگر سیاستنامه، خروج باریزد شاه نادرست و متن درست چنین است :
و باز مقهور گشتند و بار دیگر خروج کردند و در کوههای سپاهان مأوی گرفتند.
(۹۱).بیان الادیان، برگه ۲۱، به تصحیح عبّاس اقبال، طبع مجلس، تهران، ۱۳۱۲ خورشیدی.
(۹۲).باب پنجم بیان الادیان، با تصحیح و مقدمه محمدتقی دانشپژوه در مجله فرهنگ ایرانزمین، پوشینه ۱۰، سال ۱۳۴۱، برگه های ۲۹۹-۳۰۱.
(۹۳).محمد بن عبد الکریم شهرستانی، الملل و النّحل، تصحیح محمد بدران، مطبعه الأزهر، مصر، ۱۳۷۰/۱۹۵۱، پوشینه ۱، برگه های ۵۸۱-۵۸۲؛ متن فارسی ترجمه افضلالدّین صدر ترکه اصفهانی، به تصحیح و مقدمه سید محمدرضا جلالینائینی، انتشارات علمی، تهران، ۱۳۲۱ ش، برگه های ۱۸۸، ۲۱۱، ۲۶۵.
(۹۴).همان، برگه های ۵۸۲، ۶۳۷.
(۹۵).الانساب، به تصحیح و تعلیق عبد الرحمن المعلّمی الیمانی، مطبعه مجلس دائرة المعارف، حیدرآباد (دکن)، ۱۳۸۳و ۱۳۸۵/۱۹۶۳ و ۱۹۶۶، پوشینه ۲، برگه های ۷-۸، پوشینه ۵، برگه ۱۰۴.
(۹۶). عزّ الدّین ابن الاثیر، الکامل فی التاریخ، طبع المعرفه، بغداد، ۱۹۷۰، ج ۱۰، برگه های ۱۹۸-۲۰۱؛ متن فارسی، ترجمه عباس خلیلی، انتشارات علمی، تهران، بدون تاریخ، ج ۱۰، برگه های ۲۷۱-۲۷۲.
(۹۷).الکامل، همان، پوشینه ۱۱، صص ۲۸-۳۱، ۵۴-۵۵، ۶۱-۶۶، ۷۲-۹۳؛ متن فارسی، همان، پوشینه ۱۱، برگه های ۴۰-۴۱، ۷۳-۷۴، ۸۰-۸۵، ۹۰-۱۱۰.
(۹۸).سدیدالدّین محمّد عوفی، جوامع الحکایات و لوامع الروایات، نسخه خطی کتابخانه ملی پاریس،
Supple.Pers No.906, folio 95 a et b.
(99).همان، برگه۹۵.
(۱۰۰). مجمل التواریخ، همان، برگه های ۲۴۹، ۳۵۴، ۳۵۸.
(۱۰۱). جمالالدین ابی الفرج ابن جوزی، تلبیس ابلیس (نقد العلم و العلماء)، دار الرائد العربی، بیروت، بدون تاریخ، برگه های ۱۰۲-۱۱۱. بسنجید با نشوار المحاضره، همان، پوشینه ۱، برگه ۱۴۷.
(۱۰۲).المنتظم فی تاریخ الملوک و الأمم، حیدرآباد (دکن)، ۱۳۵۹ هـ، پوشینه ۵، برگه ۱۱۳.
(۱۰۳).سید مرتضی بن داعی حسنی رازی، تبصره العلوم فی معرفه مقالات الأنام، به تصحیح عباس اقبال، طبع مجلس، تهران، ۱۳۱۳ خورشیدی، برگه های ۶۷، ۱۸۰-۱۸۲، ۱۸۴.
(۱۰۴).وفیات الأعیان، تحقیق احسان عباس، طبع دار الثقافه، بیروت، ۱۹۷۰، پوشینه ۳، برگه ۸۳؛ پوشینه ۵، برگه ۱۲۳.
(۱۰۵)بیان مذهب الباطنیّه و بطلانه، تصحیح ستروطمان، مطبعه الّدوله، استانبول، ۱۹۳۸، برگه های ۵، ۱۸، ۲۱-۲۵. بسنجید با بغدادی، الفرق بین الفرق، همان، برگه های ۲۶۵-۲۶۹.
(۱۰۶).حافظ ذهبی، العبر فی خبر من عبر، تحقیق صلاحالدین المنجّد، کویت، ۱۹۶۰، پوشینه ۴ (جزء نخست)، برگه های ۳۰۸، ۳۳۵، ۳۴۸، ۳۶۱، ۳۶۵، ۳۷۸، ۳۸۳-۳۸۴، ۳۸۶، ۳۹۵ و ۴۰۱.
(۱۰۷).دول الاسلام، طبع مؤسسه الاعلی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۵/۱۹۸۵، برگه های ۱۱، ۱۲۰، ۱۲۱.
(۱۰۸)البدایة و النهایه، به تصحیح و تدقیق احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵/۱۹۸۵، پوشینه ۱۰، برگه های ۲۷۵، ۲۷۸، ۲۹۳-۲۹۴ و ۲۹۵-۲۹۷.
(۱۰۹).ابنخلدون، کتاب العبر و دیوان المبتداء و الخبر، دارالکتاب اللبنانی، بیروت، ۱۹۸۱، پوشینه ۳(۵)، برگه های ۵۴۰-۵۴۱، ۵۴۳، ۵۴۸-۵۵۲، ۵۵۵-۵۵۶.
(۱۱۰).ابوالفلاح عبدالحی بن العماد الحنبلی، شذرات الذّهب فی اخبار من ذهب، طبع دار المسیره، بیروت، ۱۳۹۹/۱۹۷۹، پوشینه ۱، برگه ۳۲۹، ح ۲، برگه های ۱۴، ۲۷، ۳۱، ۴۷، ۹۴.
(۱۱۱).همان، برگه ۵۱، بسنجید با متن زیرنویس شماره ۶۷.
(۱۱۲).مجله مهر، سال نخست، شمارههای ۹ و ۱۰ و ۱۲، تهران، ۱۳۱۲؛ سال دوم، شمارههای ۱ و ۳، تهران، ۱۳۱۳ خورشیدی.
(۱۱۳).سعید نفیسی، بابک خرّمدین، دلاور آذربایجان، چاپ نخست، تهران، ۱۳۳۳؛ چاپ دوّم ۱۳۴۲.
(۱۱۴).همان، برگه ۲۸.
(۱۱۵).همان، برگه ۱۵.
(۱۱۶).همان، برگه ۲۸.
(117). Gh-H.Sadighi, Ibid., pp.229-280.
(118). Ibid., p 281.
(119).علی میرفطروس، «عمادالدین نسیمی: ستایشگر عقل، آزادی و انسانخدایی» بخش «مقدمهای بر شکلشناسی جنبشهای مترقی ایران در قرون وسطی»، نامه کانون نویسندگان ایران (در تبعید)، شماره نخست، انتشارات عصر جدید، سوئد، نوامبر ۱۹۸۹، برگه های ۱۶۷-۲۱۲.
(120) Sadighi, Ibid., p.273.
(121) Sadighi, Ibid., p.273.
(122).نگاه کنید به تاریخ طبری، ج ۱۳؛ صص ۵۸۲۵، ۵۸۲۷، ۵۸۵۲.
(۱۲۳).نگاه کنید به آفرینش و تاریخ (البدء و التاریخ)، مقدسی، پوشینه ۴، برگه ۲۵؛ الفرق بین الفرق، ص ۲۵۲؛ اشپولر، جهان اسلام، ترجمه قمر آریان، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۵۴، برگه ۹۴.
(124). Sadighi, Ibid., p.273.
(125). Sadighi, Ibid., p.236. .
همچنین نگاه کنید به تاریخ طبری، پوشینه ۱۳، برگه های ۵۸۵۲-۵۸۵۳.
(126). Sadighi, Ibid., p.236.
(127).نگاه کنید به سیاحت نامه، برگه ۲۸۵.
(128). M.Azizi, La dominiation arabe et peponouissement du sentiment nationale en Iran(de 651 a 900), Paris, ۱۹۳۸.
(129). Ibid., pp.156-180.
(130). Ibid., pp.156-180. .
(131).مجله ارتش، شمارههای ۸، ۹، ۱۰، تهران، ۱۳۲۸؛ ذبیحاللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران، پوشینه ۱، برگه ۳۲-۳۳، انتشارات ابن سینا، تهران، ۱۳۳۵ خورشیدی.
(۱۳۲).مجله ارتش، شماره ۹، سال ۱۳۲۸، برگه ۵۷.
(۱۳۳).نگاه کنید به «بابک خرمدین» لغتنامه دهخدا.
(۱۳۴).احمد کسروی، شهریاران گمنام، بخش دوم، انتشارت امیرکبیر، تهران، ۱۳۳۵، برگه های ۱۴۸-۱۵۸.
(۱۳۵).عبدالحسین زرینکوب، دو قرن سکوت، چاپ دوم، انتشارات امیرکبیر، تهران ۱۳۳۶، برگه های ۲۲۵ و ۲۲۶؛ تاریخ ایران پس از اسلام، تهران، ۱۳۴۳، برگه ۴۵۹.
(۱۳۶).عبدالحسین زرینکوب، نه شرقی، نه غربی، انسانی، تهران، ۱۳۵۳، برگه های ۵۸۱-۶۰۹.
(۱۳۷).هوشنگ باختری، قیام بابک، انتشارات روز، تهران، ۱۳۴۸.
(۱۳۸).ماهنامه ممنوعهها، به کوشش منوچهر محجوبی، شماره ۱ و ۲ و ۳، چاپ لندن، ۱۳۶۰.
(۱۳۹).مجله هوخت، شماره ۲، تهران، ۱۳۴۰، برگه های ۱۴-۱۹.
(۱۴۰).عبدالرحیم همایون فرخ، داستان تاریخی «بابک و افشین»، مجله هوخت، شماره ۴، ۵، ۶، ۱۳۴۱، تهران.
(۱۴۱).سید محمدرضا خسرو شاهی، علل ظهور فرق و مذاهب اسلامی، کتابفروشی تهران، تهران، ۱۳۴۱، برگه های ۱۰۷-۱۱۰.
(۱۴۲).غلامحسین ساعدی، خیار یا مشکینشهر، انتشارات بنیاد مطالعات و پژوهشهای اجتماعی، تهران، ۱۳۴۴، برگه های ۲۴-۲۵، ۶۴ ، ۷۰-۷۱، ۲۰۱.
(۱۴۳).مجله بررسیهای تاریخی، شماره ۴، انتشارات ستاد بزرگ ارتشتاران، تهران، ۱۳۴۵، برگه های ۱-۸ ، مجله هنر و مردم، شماره ۵۰، انتشارات وزارت فرهنگ و هنر، تهران، ۱۳۴۵، برگه های ۲-۶.
(۱۴۴).مجله بررسیهای تاریخی، شماره ۶، تهران، ۱۳۴۶، برگه های ۸-۱۱.
(۱۴۵).مجله هوخت، شماره ۱۱، تهران، ۱۳۵۲، برگه های ۵۷-۶۳.
(۱۴۶).علی صبوری، حماسه بابک، انتشارات داوژیر، تبریز، ۱۳۵۷.
(۱۴۷). نادعلی همدانی، حماسه بابک خرّمدین، انتشارات بامداد، تهران، ۱۳۵۳.
(۱۴۸).احسان طبری، برخی بررسیها درباره جهانبینیها و جنبشهای اجتماعی در ایران، تهران، ۱۳۴۸، برگه های ۱۶۵-۱۷۲.
(۱۴۹).همان، برگه های ۱۶۸، ۱۶۹.
(۱۵۰).عبدالرفیع حقیقت، تاریخ نهضتهای ملّی ایران، انتشارات علمی، تهران، ۱۳۴۸، برگه های ۳۶۱-۴۰۵؛ تاریخ نهضتهای فکری ایرانیان، انتشارت فرهنگ، تهران، ۱۳۴۷، برگه های ۱۸۴-۱۹۰.
(۱۵۱).ع.حقیقت، تاریخ نهضتهای ملّی ایران، همان، برگه های ۳۷۷، ۲۰۹، ۴۲۰، ۴۶۲.
(۱۵۲).عباس پرویز، قیام ایرانیان در راه تجدّد مجد و عظمت ایران، انتشارات علمی، تهران، ۱۳۵۱، برگه های ۸۱-۹۳.
(۱۵۳).پرویز، همان، ص ۸۳؛ بسنجید با مقدسی، آفرینش و تاریخ، پوشینه ۴، برگه ۲۵.
(۱۵۴).محمدجواد مشکور، نظری به تاریخ آذربایجان، انتشارات انجمن آثار ملی، تهران، ۱۳۴۹، برگه ۱۳۷.
(۱۵۵).همان، برگه های ۱۳۷-۱۳۸.
(۱۵۶).مصطفی رحیمی، دیدگاهها، چاپ دوم، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۵۲، برگه های ۶۸-۶۹.
(۱۵۷).سید محمدعلی مهدینقوی، عقاید مزدک، انتشارات عطایی، تهران، ۱۳۵۲، برگه ۲۱۲.
(۱۵۸).م.پرمون، ابرمرد، ابر حماسه: بابک خرّمدین، انتشارات جهان کتاب، تهران، ۱۳۵۴.
(۱۵۹). سیدجمال ترابطباطبایی، آثار باستانی آذربایجان، انتشارات انجمن آثار ملّی، تهران، ۱۳۵۵، پوشینه ۲، برگه های ۴۶۳-۴۷۱.
(۱۶۰).حسینعلی ممتحن، راز بقای تمدن و فرهنگ ایران، انتشارات دانشگاه ملی ایران، تهران، ۱۳۵۵، برگه های ۱۴۴-۱۵۰.
(۱۶۱). Abbas Zaryab, “some Remarks on Babaks” Actes du XXIXe congres international des orientalistes, Paris, Juillet 1973.
(162). مجله بررسیهای تاریخی، شماره ۶، تهران، ۱۳۵۵، برگه های ۱۳۱-۱۹۲؛ شماره ۱، ۱۳۵۶، برگه های ۲۱۷-۲۸۶.
(۱۶۳).ابوذر ورداسبی، سرخجامگان و نمدپوشان، انتشارات پیوند، تهران، ۱۳۵۷. گرداورنده این نسک که با دید اسلامی جنبش خرّمدینان و مزدکیان را بررسی کردهاست، در سرار نسک از کسانی که نگرهای دیگری درباره خیزش بابک دادهاند با دشنام یاد کرده است. در خرده گیری که من بر این نسک نوشتهام لغزشهای تاریخی گردآورنده و «اقتباسات» وی را نشان دادهام. نگاه کنید به: سیدجواد صدربلاغی(علی میرفطروس)، کیهان فرهنگی، ۳۱ خردادماه ۱۳۵۷، برگه ۱۵، علی میرفطروس، نقد تاریخ، انتشارات شفق، تهران، ۱۳۵۷، برگه های ۱۳-۲۵. آقای ورداسبی در چاپ دوم نسک، به همراه دستکاری در بخش«نمدپوشان» (حروفیان)، بخش نهضت سرخجامگان را نیز «بنا به چبودی» یکسره سترده است. نگاه کنید به ابوذر ورداسبی، جنبش نمدپوشان، انتشارات امام، تهران، ۱۳۵۸، برگه ۲.
(۱۶۴).رحیم رئیسنیا، از مزدک تا پیش، انتشارات پیام، تهران، ۱۳۵۸، برگه های ۸۵-۱۴۷.
(۱۶۵).به سرسخن نمونه میتوان به آبشخورهای زیر نَمار(اشاره) کرد :
شهرستانی پنهان نمیکند که بابکیان میگفتند که همه پیامبران با وجود اختلاف ادیان و شرایع خود، دارای یک روح واحدند… و تا آنگاه که (دیگران) به کینشان برنخاسته و آهنگ نابودکردن مذهبشان [را] نکرده باشند، هرگز زبان به بدگویی کسی نمیگشایند و به کسی آزار نمیرسانند. بابکیان از خونریزی نیز جدّا پرهیز میکنند مگر آن هنگام که جنگ و کشمکش در میان باشد. (از مزدک تا پس ، برگه ۱۲۰۹)
چنین استناد کرامندی بدون یاد باریک سرچشمه نادرست است. دیگر اینکه با بازگشت به نوشتههای شهرستانی میبینیم که وی اساسا چنین گفته و نگری ندارد (نگاه کنید به: شهرستانی، الملل و النحل، مطبعه الازهر، مصر، ۱۳۷۰/۱۹۵۱، پوشینه ۱، برگه های ۵۸۱-۵۸۲ . ترجمه فارسی از افضلالدین صدر ترکه اصفهانی، انتشارات علمی، تهران، ۱۳۲۱ خورشیدی، برگه های ۱۸۸، ۲۱۱، ۲۶۵. همین گفته و نگر در برگه ۱۰۹ نسک از مزدک تا پیش نیز بازگو شده است.)
گردآورنده گفته دیگری نیز به طبری نسبت داده و مینویسد:
طبری هم اشاره کرده است که علی بن هشام، سردار مأمون، که آهنگ پیوستن به بابکیان را داشته، دستگیر و در بغداد نیست(اعدام) میگردد. چیم(یعنی) که پیوستن عربتباران به اردوی انقلابی بابک، قرابتی نداشته است. (از مزدک تا پیش، برگه ۱۲۰.)
اینکه سردار و حاکم ستمگری چون علی بن هشام که در سال ۲۱۴ کوچی به جنگ بابک شتافت و شکست خورد (تاریخ طبری، ج ۱۳، ص ۵۷۴۷؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۴۸۵) چگونه میتوانست به اردوی انقلابی بابک بپیوندد، آبشخور پروا گردآورنده نسک نبوده است؟ افزون بر این ، طبری مُکیس(تأکید) میکند علی بن هشام به سبب خونریزی و جنابت و بیلیاقتی در امر فرمانرانی نیست(اعدام) شده و هیچ اشارهای به پیوستن هشام به اردوی بابک ندارد (نگاه کنید به: تاریخ طبری، پوشینه ۱۳، برگه های ۵۷۴۲، ۵۷۴۷).
در برگه ۱۱۸، از زبان احمد بن ابی یعقوب (یعقوبی) مینویسد :
یعقوبی پس از دیدار از خرّمدینان میگوید: روزگارشان روزبهروز سختتر میشود و به سرداران خود خروج میکنند و دستجاتی جهت غارت و چپاول تشکیل میدهند.
که باز هم سرچشمه باریک خود را یاد نکرده است و در نسکهای یعقوبی همچنین گفتهای نمییابیم (نگاه کنید به تاریخ یعقوبی، ج ۲؛ و نیز البلدان). در برگه ۹۲ نیز مینویسد: «بیشتر مورّخان را باور برآنست که… اسحق ترک تمایلات خرّمدینی داشته»، بیآنکه نامی از یکی از این«بیشتر مورّخان» ببرد.
رئیسنیا گاهی برداشتها و نظرات نادرست برخی پژوهشگران را بدون پژوهش و بررسی پذیرفته و در نسک خود آوردهاست؛ از جمله در برگه ۱۲۰، نگر نادرست گردآوردندگان تاریخ فلسفه در جهان اسلامی را نیروداد(تأیید) کردهاست و مینویسد: «تیره های مختلفی…هرآینه عرب چون محمد بن یوسف الثغری و ابودلف عجلی به بابک پیوستند.» یکی اینکه آوردن «تیره های مختلف» و سپس کاستن آن به تَکانی چون محمد بن یوسف ثغری و ابودلف عجلی نادرست است. دیگر اینکه، هم گردآورندگان تاریخ فلسفه در جهان اسلامی (حنّا الفاخوری و خلیل الجر) و هم رئیسنیا فراموش کردهاند که محمد بن یوسف ثغری (شناسانیده به ابوسعید) و ابودلف عجلی هر دو از سرداران بزرگ خلیفه عباسی و از یاران نزدیک افشین در جنگ بر بابک بودند (نگاه کنید به تاریخ طبری، ج ۱۳، برگه های ۵۸۰۴-۵۸۰۵؛ سیاستنامه، ص ۲۰۸؛ دیوان ابو تمّام، ج ۲، برگه های ۱۰-۲۱، ۲۲-۳۱، ۳۲-۴۲؛ ج ۴ برگه های ۶۴۹-۶۵۶). سوم اینکه گویا این گردآورندگان نمیدانند که محمد بن یوسف ثغری بود که با ۴۰۰۰ مرد زیناوند به دستگیری بابک شتافت، ثغری سرانجام بابک را دستگیر و به افشین، سرفرمانده سپاه عباسی تسلیم کرد. (نگاه کنید به تاریخ طبری، پوشینه ۱۳، برگه های ۴۸۵۱-۵۸۵۲)
(۱۶۶).خسرو خسروی، مزدک، انتشارات روزبهان، تهران، ۱۳۵۹، برگه های ۸۹-۹۲.
(۱۶۷).غلامرضا انصافپور، روند نهضتهای ملّی و اسلامی در ایران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی (فرانکلین پیشین)، تهران، ۱۳۵۹، برگه های ۳۰۱-۳۲۴.
(۱۶۸).احسان یارشاطر، «کیش مزدکی»، ایراننامه، سال دوم، شماره ۱، ۱۳۶۲، واشنگتن دی.سی. برگه های ۶-۳۷. این گفتار در تاریخ ایران کمبریج چاپ شده است :
The Cambridge History of Iran, Cambridge university press, ۱۹۸۳ Vol.3(2) pp.991-1024.
(169).همان، برگه های ۱۸، ۲۱.
(۱۷۰).همان، برگه های ۲۴-۲۶.
(171). GH.Yusofi, “Babak Khorrami”, Encyclopedia Iranica, Vol.3.pp.299-306.