در ایران، پانترکیسم بر روی چند زمینه به گونهای برجسته متمرکز شدهاست و این جریانها آبشخور تحریف و وارونه نمایی بسوی مصادره ، به دلخواه اندیشه پانترکیسم جای گرفته است:
- سست نشان دادن و وابسته کردن زبان پارسی تنها به تیره پارس و کمرنگ کردن نگار زبان پارسی به سرسخن زبان رسمی و هنباز تیره های ایرانی.
- نشان دادن تباری نا ایرانی برای تیره آذری (درحالیکه آزمایشهای DNA نشان میدهد آذریها بیشتر ایرانی هستند تا ترک باشند).
- ارائه آمارهای جمعیتی جز از آمار رسمی کشور ، همچون پندار 30 میلیون ترک ساکن در ایران.
- یکسره رد کردن وجود اصطلاح و تبار آریایی و تاریخ ایران باستان و همچنین القاء این زمینه که واژه و نام ایران پیشینهای ندارد!
- تحریف پیمان نامه های ننگین ترکمنچای و گلستان و اشاره تخیلی به دو تکه شدن کشوری به نام آذربایجان در پی این پیمان نامه ها.
- ترک خواندن مادها، سکاها، سومریها، ایلامیها، اورارتوییها، میتانیها، مانناییها، هیتیها، کاسیها، اشکانیان، تورانیان، مولانا، بیرونی، نظامی گنجوی، بابک خرمدین و... (در چهره ای که خاورشناسان و تاریخدانان ترکتبار بودن این تیره ها و کسان یاد شده را همیشه رد کردهاند).
- تاختن به بزرگان و نامآوران فرهنگی و تاریخی کشورهای پیرامون به ویژه ایران.
- دست بردن در جای نامها برای مصادره این نامها به سود خود، هماننده : اورمو (ارومیه)، باکی (باکو)، فارسستان (ایران)، قشقایستان (استان فارس)، آذربایجان ج ن و ب ی (آذربایجان ایران و...).
- تحلیلهای ناکارشناسانه و آزگارا نادرست درآبشخور زبانهای ترکی و فارسی و... مبنی بر قانونمند و توانمند بودن زبانهای ترکی و مغولی و ناتوانی زبان فارسی
- مطرح کردن زبان ترکی به عنوان تنها فاکتور کیستی آذریهای ایران، در چهره ای که کیستی هر انسان از سه فاکتور: ملیّت + نژاد+ زبان ساخته میشود.
سرچشمه :
پانترکیسم، ایران و آذربایجان 1389، محسنی، محمد رضا، انتشارات سمرقند